تاريخ و زمان
جمعه 31 فروردين 1403  
  جستجو
  بازديدها
تعداد بازديد از سايت: 1028481
تعداد بازديد اين بخش: 11305
در امروز: 116
اين بخش امروز: 1

  داستان
آموزش داستان نويسي 22

از درون نگري زياد بپرهيزيد
همه ي نويسنده ها بيش از حد از دورن نگري استفاده مي كنند. اما نبايد دائم از ذهن شخصيت به عنوان منبع اصلي توضيح مسايل استفاده كرد، چون خسته كننده است. نويسنده بايد خود را عادت دهد تا از جريان افكار دروني استفاده نكند.
درون نگري فقط بخش كوچكي از كل هر صحنه است. اگر شخصيتي بيش از حد فكر كند مانع پيشروي داستان مي شود. شخصيت بايد به اندازه فكر كند و به صحنه وضوح ببخشد. اما استفاده ي بيش از حد از درون نگري كل صحنه را تحت الشعاع قرار خواهد داد. بهترين تمرين براي يادگيري استفاده ي بجا از درون نگري، عدم استفاده [موقت] از درون نگري است.
هر روز موقع نوشتن نيم ساعت از وقت خود را مصروف نوشتن صحنه هايي كنيد كه نياز به درون نگري دارند. سپس صحنه را بدون درون نگري بنويسيد.

مثال: كرول به صحبت جان كه مي گفت همه چيز بين آنها تمام شده، گوش داد. فكر كرد: من مي ميرم. نه، خودم را مي كشم. جان گفت: «مي خواهم پيش زنم برگردم. به من احتياج دارد.» كرول حس كرد چاره اي جز خودكشي ندارد.
اگر نويسنده از درون نگري استفاده نكند فقط مي تواند بگويد كه جان در حالي كه كرول به صحبتهايش گوش مي كرد گفت كه همه چيز بين آنها تمام شده. اما چگونه مي تواند بدون درون نگري تمايل كرول به خودكشي را افشا كند.

مثال: كرول به صحبت جان كه مي گفت هم هچيز بين آنها تمام شده گوش كرد. سيم تلفن را محكم دور مچ دستش پيچيد. جان گفت: «مي خواهم پيش زنم برگردم. به من احتياج دارد.» با چشماني اشكبار به مچ دستش كه سيم تلفن در گوش آن فرو رفته و قرمز شده و باد كرده بود نگاه كرد. جان گفت: «كرول، تو كه نمي خواهي صدمه اي به خودت بزني، هان؟» كرول به شيشه ي پر از قرص خواب آور كنار تختش نگاه كرد.
آنقدر به نوشتن صحنه هاي بدون درون نگري ادامه دهيد تا صحنه له له و فرياد بزند و تقاضاي درون نگري كند. سپس يك سطر درون نگري به آن اضافه كنيد. اما نخست بايد مطمئن شويد كه اينك سطر درون نگري نكته اي را توضيح مي دهد كه با شرح و توصيف بيروني نمي توان توضيح داد. سپس صحنه را به حال خود رها كنيد.
اين كار را به مدت يك ماه انجام دهيد. حتماً وقتي ببنيد كه داستان نه تنها پيش مي رود بلكه بدون آن درون نگريهاي كند و بي حساب، همه چيز نيز گوياست، تعجب مي كنيد.
كرول به صحبت جان كه مي گفت همه چيز بين آنها تمام شده، گوش داد. فكر كرد: من مي ميرم. نه، خودم را مي كشم. جان گفت: «مي خواهم پيش زنم برگردم. به من احتياج دارد.» كرول حس كرد چاره اي جز خودكشي ندارد.80- جزئيات انساني
همه ي جزئيات داستان بيانگر درون نگري خاصي درباره ي شخصيتها نيست. برخي از رفتارهاي اشخاص صرفاً نشانگر اعمالي انساني و به زبان ديگر، اعمالي جزئي است كه لحظاتي شخصيت را در چارچوبي قرار مي دهد تا كاري كند كه معمولاً انسانها انجام مي دهند؛ چون آنها هم انسان اند.

مثال: عصبي بود. با بيني اش نفش كشيد.
نفس كشيدن با بيني بر عصبي بودن شخصيت تأكيد مي كند اما نشانگر خصلت دائمي وي نيست چرا كه ممكن است شخصيت عصبي باشد اما با بيني اش نفس نكشد. به بيان ديگر، با بيني نفس كشدن فردي عصبي، درون نگري رواني عميقي از شخصيت و انگيزه هاي وي به دست نمي دهد. چرا كه شخصيت مي تواند كارهاي ديگري بكند مثلاً با انگشتانش روي ميز بزند، بي قرار ي كند يا دائم پلك بزند. اگر شخصي عصبي و تحت فشار رواني باشد، رفتاري انساني از خود بروز مي دهد. با بيني نفس كشيدن فردي عصبي، از او تصويري انساني به دست مي دهد.
اين رفتارهاي انساني شباهتي به خصلتهاي ماندگار ندارند چون شخصيتها هميشه چنين رفتاري ندارند. اين جزيئات بيشتر به كار خواننده مي آيد؛ چرا كه وي هنگامي كه به طور ناخودآگاه راجع به شخصيتي فكر مي كند، اين جزيئات را به هم پيوند مي دهد.

مثال: جو در اجلاسيه ي صادرات، ناخنهايش را مي ساييد و همه كارمندان عصباني شده بودند. / همه الويز(Eloise) را ديدند كه وقتي با بي حالي به طرف صندوق پست مي رفت، به موهايش بيگوديهاي زردرنگ پيچيده بود/ جك در حالي كه غرق در فكر بود، دسته كليد را انداخت توي دست ديگرش.
اين رفتارهاي پيش پا افتاده بيش از آنكه به اعمال فرد به عنوان شخصيتي داستاني بپردازند، آدميت شخص را مدنظر قرار مي دهند. در حقيقت منگوله هاي حباب لامپ هستند. آنها شكل و كاركرد حباب را تغيير نمي دهند، بلكه آن را مي آرايند. و با اينكه نقشي اساسي ندارند زائد هم نيستند. مثل صحبتهاي زيرلبي بازيگران تئاتر هستند. گويي نويسنده بي آنكه مزاحمتي براي داستان ايجاد كند، با زبان بي زباني مي گويد: «با بيني نفس كشيدن فردي عصبي، عملي است كه انسانها انجام مي دهند، اما اگر مي خواهيد چيزي بر اين عمل بيفزاييد، مختاريد.»
و باز جمله ي «بيلي كفشهايش را درآورد. چنگي به دل نمي زند و به اندازه ي جملات «بيلي كفشهايش را از پا كند و به گوشه اي پرت كرد» عملي انساني را تصوير نمي كند. ممكن است اين جملات، كليد شناخت پسربچه اي به نام بيلي باشد يا كاري باشد كه هر پسري انجام مي دهد، چون پسربچه است يا در حقيقت پسربچه ي آدمهاست.
همه الويز(Eloise) را ديدند كه وقتي با بي حالي به طرف صندوق پست مي رفت، به موهايش بيگوديهاي زردرنگ پيچيده بود81 -اطلاعات دهي يا كسب اطلاعات از طريق گفتگو
براي گفتگو نويسي بايد دليل داشت. وقتي شخصيتي صحبت مي‏كند، هدف نبايد صحبت صرف باشد. بايد با استفاده از گفتگو:

1- اطلاعاتي داد
2- اطلاعاتي گرفت.
و اين داد و ستد اطلاعات بايد با وضعيت صحنه و روابط اشخاص ارتباط داشته باشد. بنابراين نه تنها بايد مثل صحبت‏هاي روزمره، طبيعي، بلكه بايد وجودشان نيز ضروري به نظر برسد.

مثال (دادن اطلاعات): «امروز با هواپيما مي‏روم بالتمور.»
مثال (گرفتن اطلاعات): «فكر مي‏كني طوفان نگذارد هواپيما پرواز كند؟»
وقتي شخصيت بخواهد همزمان هم اطلاعات بگيرد و هم اطلاعاتي بدهد، گفتگو پيچيده‏تر مي‏شود.
مثال: «امروز ظهر با هواپيما مي‏روم بالتمور، فكر مي‏كني طوفان نگذارد هواپيما پرواز كند؟»
شخصيتي كه به اطلاعات گوينده و تلاش وي براي كسب اطلاعات، پاسخ مي‏دهد، مي‏تواند اطلاعات فوق را تاييد (با تكذيب) كند و بعد اطلاعات تازه‏اي بر آن بيفزايد.
مثال: شنيدم كه طوفان ساعت يازده شروع مي‏شود. اما بهتر است با اين پرواز نروي. دلم گواهي بد مي‏دهد.»
فقط وقتي بايد گذاشت شخصيت‏ها صحبت كنند كه صحبت‏هاي آنها كمكي به كار كرد ويژه گفتگو در صحنه بكند. در واقع گفتگو جانشين شيوه‏هاي ديگر اطلاعات دهي در داستان مي‏شود.
مي‏توان به جاي نقل قول مستقيم از شخصيت: «دلم گواهي بد مي‏دهد»، گفتگو را به شكل روايي نوشت: مرد گفت كه دلش گواهي بد مي‏دهد. اما شكل روايي گفتگو، مثل خود گفتگو، صميميت بين اشخاص را نمي‏رساند. روايت، ثابت روي صفحه مي‏ماند. اما گفتگو از دهان بيرون مي‏پرد. خواننده روايت را به روشني و پرتحركي گفتگو نمي‏شنود. ممكن است روايت از چشم خواننده مخفي بماند يا به نظر برسد توصيف يا اطلاعاتي راجع به سابقه اشخاص است. اما گفتگو هميشه نقشي منحصر به فرد دارد؛ هميشه كلام �


تعداد بازديد اين صفحه: 136
خانه | بازگشت | ksguest (ksguest)

طراحی، پیاده سازی و اجرا توسط شبکه ملی مدارس ایران ( رشد )

www.roshd.ir Powered By Sigma ITID.