چكيده:
فنون سازماندهي اطلاعات كه در حوزه علوم كتابداري رشد و توسعه يافته است، امروزه در حوزه معماري اطلاعات كاربرد فراواني پيدا كرده و بخشي از بستر اين حوزه را تشكيل ميدهد. از اينرو بين فنون سازماندهي در علوم كتابداري و معماري اطلاعات، ارتباط نزديكي وجود دارد. استاندارد «تاپيكمَپ»[1] از جمله اين فنون، و الگوي جديدي است كه در حوزه معماري اطلاعات طرح شده و به خوبي اين ارتباط را نشان ميدهد. در اين مقاله ابتدا به مفاهيم و ساختار نمايه، اصطلاحنامه و شبكه معنايي پرداخته ميشود و در پايان استاندارد «تاپيكمَپ» و ساختار آن مورد بررسي قرار ميگيرد.
كليدواژهها: علوم كتابداري، معماري اطلاعات، تاپيكمَپ، اصطلاحنامه، نمايه، شبكه معنايي
1. مقدمه عبارت «معماري اطلاعات» توسط «ريچارد سول وورمان» مطرح شده، يا حداقل از طريق وي بوده كه توجهها به آن جلب گرديده است. حوزه مطالعه «وورمان» معماري بوده، اما وي به كار گرافيك، نويسندگي، ويراستاري و نشر نيز در كنار معماري مشغول بوده است. از نظر «وورمان» مسائل مربوط به گردآوري، سازماندهي و ارائه اطلاعات شباهت بسيار زيادي با مسائل معماري ساختمان دارند، چرا كه يك معمار در طراحي ساختمان بايد بهگونهاي عمل نمايد كه نيازهاي ساكنين در آن، به راحتي و آساني تأمين شود. برابر همين اصل، «وورمان» كار گردآوري، سازماندهي و ارائه اطلاعات در رفع يك نياز اطلاعاتي يا مجموعهاي از نيازهاي اطلاعاتي را نوعي معماري دانست و عبارت معماري اطلاعات بدين شكل متولد شد (وايلي، 2000؛ وورمان، 1996).
اما از ديدگاه كتابداران، معماري اطلاعات تنها تلنگري بيش در حوزه علوم كتابداري نبوده و تنها يك طراحي گرافيكي و انديشه و تفكر نو را به اصول سازماندهي در حوزه كتابداري افزوده است؛ چرا كه كتابداران معتقدند از زمان آغاز نوشتن، اهميت گردآوري گزينشي اطلاعات و سازماندهي آن براي دستيابي راحت كاربران و استفادهكنندگان به اطلاعات را بخوبي درك كرده بودند و اين اصول گردآوري، سازماندهي و ارائه اطلاعات كه امروز، «وورمان» به آنها برچسب معماري اطلاعات ميزند، كتابداران سالها است كه با آنها كار ميكنند (وايلي 2000).
با اين حال، متخصصان كتابداري بايد از انديشه تازه، مبتكرانه و هنرمندانه معماري اطلاعات استقبال كنند و آن را بدقت مورد مطالعه قرار دهند. از آثار برجستهاي كه در حوزه معماري اطلاعات توسط كتابداران تهيه شده، كتاب «معماري اطلاعات براي شبكه جهاني وب» ميباشد. نويسندگان اين كتاب («روزنفلد» و «مورويل»)، معماري اطلاعات و وظايف معمار اطلاعات را اينگونه تعريف نمودهاند: معماري اطلاعات حوزهاي است كه طراحي و سازماندهي سايتهاي وب را از جنبههاي مختلف بررسي ميكند و هدفش طراحي و ارائه سايتهاي وب ميباشد، بهگونهاي كه كاربران بتوانند به آساني اطلاعات مورد جستجوي خود را پيدا كنند. معمار اطلاعات كسي است كه هدف، مأموريت و ديدگاه سايت را مشخص ميكند؛ نيازهاي سازمان پشتيبان و نيازهاي مخاطبان سايت را با هم متوازن ميسازد؛ محتوا، رويكرد و نقش سايت را تعيين ميكند؛ روش يا چگونگي پيدا كردن اطلاعات را در قالب تعريف روش سازماندهي، پيمايش، برچسبها، سيستمهاي جستجو، دقيقاً مشخص ميسازد؛ و چگونگي تنظيم و روزآمدسازي سايت را در طول زمان ارائه ميكند.
آنچه كه در اينجا اهميت دارد ارتباط بين دو حوزه علوم كتابداري و معماري اطلاعات ميباشد. «گارشول» (2004) در مقاله خود ضمن پرداختن به واژگان كنترلشده و استاندارد تاپيكمپ، ارتباط بين دو حوزه را بطور روشن شرح داده. وي معتقد است كه بسياري از فنون و ابزارهاي اصلي كه در حوزه معماري اطلاعات در جهت سازماندهي و ارائه اطلاعات بهكار گرفته ميشوند در حوزههاي ديگر، رشد و توسعه يافتهاند و بيان ميكند كه بيشتر اين فنون سازماندهي (مثل نمايهها، اصطلاحنامهها، ردهبنديها، و ...) در حوزه علوم كتابداري پديد آمدهاند.
يكي از فنون حوزه معماري اطلاعات كه اين ارتباط بين دو حوزه را بخوبي نشان ميدهد، استاندارد جديد «تاپيكمپ» ميباشد. اين استاندارد از يك ساختار اطلاعاتي بهره ميگيرد كه بر پايه فنون كتابداري بويژه اصطلاحنامهها و نمايههاي پايان كتاب شكل گرفته است. از اين رو مقاله حاضر تلاش دارد ضمن توجه به فنون كتابداري و ارتباط آن با استاندارد تاپيكمپ ، به معرفي اين استاندارد و بررسي ساختار آن بپردازد.
2. پيشينه تاپيكمَپتاپيكمَپ استاندارد جديدي است كه براي سازماندهي و بازنمون اطلاعات و نيز براي تبادل مدلهاي اطلاعاتي ساختيافته در حوزه معماري اطلاعات ارائه شده است. هدف تاپيكمَپ توصيف بهتر ساختارهاي دانش و پيونددادن آنها به منابع اطلاعاتي است. طراحان تاپيكمپ معتقدند كه اين برنامه در مقايسه با ديگر سامانههاي بازيابي اطلاعات، يك واسط گرافيكي بهتر و دقيقتر فراهم ميسازد و پرس وجوهاي اينترنتي را بهبود ميبخشد.
انگيزه اوليه ساخت استاندارد تاپيكمپ به اوايل دهه 1990 برميگردد. در اين زمان تلاشها بر اين بوده كه بتوانند همه نمايههاي چاپي و غيرچاپي (مثل فهرستهاي مندرجات، واژهنامهها، اصطلاحنامهها و ارجاعات متقابل) را درهم ادغام كنند. هدف، ايجاد روشي بوده كه دستيابي به اطلاعات را براساس مدل دانش موجود در منبع اطلاعاتي، فراهم سازد. در اين ميان تلاش «گروه داونپورت»[2] قابل ذكر است. هدف اصلي «گروه داونپورت» طراحي روشهايي بود كه امكان تبادل مستندات رايانهاي را فراهم سازد. سيستم «تعريف نوع سند»[3] كه بطور گسترده در ساخت مدارك «اسجيامال» و «ايكسامال» مورد استفاده قرار ميگيرد، در نتيجه تلاشهاي اين گروه بهدست آمده است.
بعد از چند سال تلاش و توسعه در اين زمينه، سرانجام استاندارد تاپيكمپ با حمايتهاي كميته مسئول استاندارد «هايتايماسجيامال»[4] و ديگر استانداردهاي مرتبط ايزو و مجامع كاربرد استاندارد «هاي تايم» در سازمان جهاني استاندارد (ايزو)، در سال 1999 با عنوان استاندارد «ايزو 3250» به تصويب نهايي رسيد. درحال حاضر استاندارد تاپيكمپ بطور منظم با حمايتهاي سازمان جهاني استاندارد و ديگر شركتها و سازمانهاي مرتبط، ويرايش و منتشر ميگردد.
آنچه كه بعد از طي ده سال به استاندارد تاپيكمپ انجاميده است از مفاهيم پايه و اصلي موجود در ساختار نمايهها استخراج شده. تاپيكمپ از سه ساخت اصلي ـ تاپيكها[5]، رابطهها[6]، و وقوعها[7]، شكل يافته كه برگرفته از ساختار نمايههاي پايان كتاب و اصطلاحنامه ميباشد. نمودار 1 اين سه ساخت تاپيكمپ را نشان ميدهد.
تاپيكها: مفاهيم را نشان ميدهند.
وقوعها: منابع اطلاعاتي هستند كه تاپيكها در آنها رخ دادهاند.
رابطه ها: روابط بين تاپيكها را نشان ميدهند.
نمودار 1 نمايشي از سه ساخت تشكيل دهنده تاپيكمپ
در تهيه و توسعه استاندارد تاپيكمپ علاوه بر سازمان جهاني استاندارد، مراكز مستقل ديگري نيز فعاليت ميكنند كه از مهمترين آنها ميتوان به «سازمان تاپيكمپ»[8] و «شركت آنتوپيا»[9] اشاره نمود.
سازمان تاپيكمپ يك كميسيون مستقل، متشكل از چندين گروه است. هدف اصلي
آنها توسعه تاپيكمپ و آمادهسازي آن براي بهكارگيري در محيط وب ميباشد. سازمان در اين راستا توانسته است با استفاده از زبان «ايكسامال»، ساختار نحوي جديدي با عنوان[10] «ايكستيام» براي استاندارد تاپيكمپ به منظور استفاده در محيط وب تهيه نمايد. برنامه «ايكستيام» در سازمان استاندارد جهاني نيز مورد بررسي قرار گرفته و بعد از تصويب، بخشي از استاندارد تاپيكمپ را كه در سال 2002 منتشر شد، تشكيل داده است.
«شركت آنتوپيا» به تهيه نرمافزارهاي مختلف در قالب برنامه تاپيكمپ ميپردازد و تاكنون نرمافزارهاي مختلفي را براي مجموعههاي اطلاعاتي مختلف تهيه نموده است. اين شركت بطور منظم استاندارد تاپيكمپ را مطالعه مينمايد و همايشهاي متعددي را برگزار ميكند. سايت اين شركت، يكي از منابع مهم براي آشنايي مفصل با اين استاندارد به شمار ميرود و مقالهها، گزارشها و اطلاعات كنفرانسهاي برگزارشده در اين زمينه را دسترس قرار ميدهد.
با وجود مطالعات گستردهاي كه در خارج انجام شده، به نظر ميرسد كه در داخل ايران هنوز به اين موضوع پرداخته نشده و اين مقاله ميتواند توجهها را به اين حوزه جلب نمايد.
3. ساختارهاي دانش و مديريت اطلاعاتدر اين بخش و قبل از بحث درباره موضوع تاپيكمپ، برخي ابزارهاي پيمايش سنتي مثل نمايهها، واژهنامهها و اصطلاحنامهها در ارتباط با تاپيكمپ مورد بررسي قرار ميگيرند.
واژه «نمايه» داراي معاني بسياري است. منظور از نمايه در اينجا نمايههاي موجود در كتابها و معمولاً نمايههاي پايان كتاب است. تعريف نمايه از اين نظر عبارت است از «فهرستي الفبايي از نامها، مكانها و موضوعات و ...، همراه با نشانههاي ارجاعي به مطالب مربوط» يك نمايه سنتي نشاندهنده نقشة دانشي است كه در منبع يا كتاب مربوط آمده است. به عنوان مثال در نمايه پاياني كتاب «شناختي از دانششناسي» اصطلاحات زير همراه با ارجاع به صفحات مربوط، ذكر شدهاند:
پاداش: 193-199
پارشمن: 45
پاسكال: 99
اجزاي اصلي تشكيلدهنده اين نمايه يا هرنمايه ديگر عبارتاند از: فهرست الفبايي نام تاپيكها (موضوعات)، و ارجاعات مربوط به محل وقوع اين تاپيكها (موضوعات).
علاوه بر اين، نمايهها ويژگيهاي ديگري نيز دارند: يك كتاب ممكن است داراي چندين نمايه (مثل نمايه نامها، مكانها، و موضوعات) باشد. اين سازو و كار اين امكان را فراهم ميسازد كه جستجوگر، انواع مختلف تاپيكهاي موجود در يك يا چند نمايه مشابه را جستجو كند؛ همنگارهها با استفاده از عبارتهاي توضيحي در داخل پرانتز از هم متمايز ميگردند؛ جاينماها[11] يا مكانيابها (شمارههاي صفحه) ممكن است به شكلهاي مختلف در نمايه نمايش داده شوند (مثلاً زيرنويس را نيز مشخص كنند)، يا داراي ارجاعات «نگاه كنيد» يا «نيز نگاه كنيد» به اصطلاحات مرتبط باشند.
بنابراين ويژگيهاي اصلي يك نمايه سنتي عبارتاند از تاپيكها[12] (كه بوسيله نام خود، قابل تشخيص هستند)، روابط بين تاپيكها، و وقوعهاي تاپيكها (كه بوسيله جاينماها مشخص ميشوند). اين ويژگيهاي اصلي در ساختار نمايهها، ويژگيهاي اصلي ساختار تاپيكمَپ را نيز تشكيل ميدهند.
واژهنامهها، اساساً فهرستي از اصطلاحات و تعاريف را ارائه ميدهند. به عبارتي ميتوان گفت كه واژهنامهها به عنوان نوعي نمايه، تنها داراي يك نوع «وقوع» ميباشند و آن، تعاريف مربوط به هر واژه است.
مانند نمايه، در واژهنامه ممكن است از ارجاعات «نگاه كنيد به» و «نيز نگاه كنيد به» هم استفاده شود، و اصطلاحات اضافي مثل تلفظهاي اصطلاحات را نيز دربربگيرد. عناصر كليدي واژهنامهها، نام تاپيكها و تعاريف مربوط هستند.
اصطلاحنامه، ديگر جنبههاي يك نمايه را مورد تأكيد قرار ميدهد. اصطلاحنامهها اساساً شبكهاي از اصطلاحات مرتبط با هم را در درون يك حوزه خاص نشان ميدهند. اگرچه در مواقعي تعاريف و كاربردهاي اصطلاحات را نيز پوشش ميدهند، اما ويژگي اصلي يك اصطلاحنامه، تعيين روابط دقيق بين اصطلاحات ميباشد؛ يعني يك اصطلاح در درون شبكه نسبت به ديگر اصطلاحات در مرتبههاي اعم، اخص و وابسته قرار ميگيرد. مثلاً، به روابط اصطلاح «زبانشناسي رايانهاي» در اصطلاحنامه «اينسپك» در اينجا نگاه مي كنيم.
4. زبانشناسي رايانهايبهجاي. زبانشناسي آماري
زبانشناسي رياضي
كاربردشناسي (زبان برنامهنويسي)
معناشناسي (زبان برنامهنويسي)
نحو (زبان برنامهنويسي)
ا خ معناشناسي (زبان برنامهنويسي)
ا ع نظريه محاسبه
ا و ترجمه زبان
دستور زبانها
زبانشناسي
تفاوت اصلي كه روابط موجود در يك اصطلاحنامه را از روابط موجود در ديگر نمايهها و واژهنامهها متمايز ميكند، اين است كه در اصطلاحنامه، روابط «نوعبندي» ميشوند؛ يا به عبارتي، نوع روابط دقيقاً تفكيك و مشخص ميگردد. اين ويژگي به اين دليل با اهميت است كه نهتنها ارتباط بين دو اصطلاح دقيقاً مشخص شده، بلكه چگونگي و چرايي ارتباط نيز دقيقاً تعريف ميشود. علاوه بر اين، گروهبندي اصطلاحات مرتبط با يكديگر نيز انجام ميشود و اين قابليت، جستجو و پيمايش اصطلاحات را آسانتر ميسازد.
5. شبكههاي معنايينمايهها، واژهنامهها و اصطلاحنامهها همگي ابزارهاي معنايي هستند كه ساختارهاي دانش را كه در كتابها و ديگر منابع اطلاعاتي وجود دارند بازنمايي ميكنند. در حوزه هوش مصنوعي نيز نياز به نمايش و بازنمايي دانش وجود دارد تا از اين طريق بتوان برقراري ارتباط بين انسان و ماشين را تقويت نمود. يكي از ساختارهاي نمايش دانش كه بطور گسترده در حوزه هوش مصنوعي مورد استفاده قرار ميگيرد، نمودار يا گراف مفهومي[13] است. اجزاي تشكيلدهنده اين گرافها «مفاهيم» و «روابط مفهومي» هستند (سووا، 1984). گراف مفهومي يك سيستم يا نظام منطقي است كه براساس گرافهاي وجودي[14] (هستيشناختي) «چارلز ساندرز پايرس»[15] و شبكههاي معنايي هوش مصنوعي شكل گرفته است. گراف مفهومي، معنا و مفهوم را به شكلي ارائه ميكند كه از نظر منطقي دقيق، قابل خواندن بوسيله انسان، و از نظر محاسبهاي يا رايانهاي، قابل كنترل باشد. گراف مفهومي از جنبه زباني به عنوان يك زبان مياني، صورتگراييهاي رايانهمحور را به زبان طبيعي يا از زبان طبيعي به صورتگراييهاي رايانه محور ترجمه ميكند و از جنبه نمايش گرافيكي، نقش يك زبان صوري را براي بيان خصوصيات به شكل گرافيكي بازي ميكند. گرافهاي مفهومي در بازيابي اطلاعات، طراحي پايگاه دادهها، سيستمهاي خبره و پردازش زبان طبيعي كاربرد دارند. مثلاً در گراف مفهومي عبارت «علي در زد» در شكل 2، كروشهها مفاهيم «شخص» (علي)، «فعل» (زد) و «مفعول» (در)، و پرانتزها روابط «فاعل» و «مفعول» را نشان ميدهند.
نمودار2 يك گراف مفهومي
اولين نوع از اين نوع گرافها، گراف وجودي است كه توسط «چارلز ساندرز پايرس» در قرن نوزدهم ابداع شد. گراف وجودي يك نوع نشانگذاري نموداري يا بصري براي عبارتهاي منطقي بود. البته كاملترين طرح، همان طرح گراف مفهومي است كه توسط «جان سووا» و همكارانش ابداع شد.
تاكنون ساختارهاي مفهومي مشابه بسياري در فرمها و شكلهاي مختلف تحت نامهايي مثل «شبكههاي معنايي»[16]، «شبكههاي انجمني»[17]، «شبكههاي تقسيمبندي شده»[18] و «نقشههاي مفهومي يا نقشههاي دانش» در بسياري از سيستمهاي هوش مصنوعي به اجرا درآمدهاند. شبكه معنايي يك صورتگرايي نمايشي است كه در حوزه پژوهش هوش مصنوعي مورد استفاده قرار ميگيرد. شبكه معنايي از گرهها و پيوندها تشكيل شده است. «گرهها» معمولاً شئ ها، مفاهيم يا موقعيتهاي درون يك حوزه، و «پيوندها» روابط بين اين گرهها را نشان ميدهند. مثلاً در جمله «كتابداري علم است»، «كتابداري» و «علم» به عنوان دو گره و فعل ربطي«است» بيانگر پيوند دو گره ميباشند. از آنجا كه مدل پايه شبكههاي معنايي بسيار شبيه مدلهاي مربوط به ساختار نمايهها است، تركيب دو رهيافت شبكههاي معنايي و نمايهها فوايد بسياري در مديريت اطلاعات و مديريت دانش به ارمغان ميآورد. اين تركيب چيزي است كه استاندارد جديد تاپيكمپ به آن رسيده است، يعني استاندارد تاپيكمپ با افزودن محور «تاپيك/ وقوع» (مثل نمايهها) به مدل «تاپيك/ رابطه» (مثل گرافهاي مفهومي)، شكاف موجود بين نمايش دانش وحوزه مديريت اطلاعات را برطرف ساخته است. به عبارت ديگر، تاپيك مَپ علاوه بر نشاندادن مفاهيم و روابط آنها تلاش ميكند مفاهيم را به محل وقوع آنها پيوند دهد.
6. تاپيكمپ و ساختار آنهمانطور كه در مطالب قبل بيان شد، در ساختار تاپيكمپ(ها) سه ساخت اصلي وجود دارد كه عبارتاند از: تاپيكها، رابطهها، و وقوعها.
در اينجا اين سه ساخت و برخي مسائل مربوط به اين ساختها شرح داده ميشوند.
6-1. تاپيكها
تاپيك بنياديترين مفهوم در همه ساختارها، بويژه در استاندارد تاپيكمپ ميباشد. يك تاپيك در عامترين معاني خود، ممكن است به معناي هر چيز يا شيئي باشد (يك شخص، يك هويت، يك مفهوم، واقعاً هرچيزي)، بدون توجه به معاني يا هر خصوصيت ويژه ديگري كه دارد.
نكته قابل توجه كه در اينجا بهناچار بايد به آن اشاره گردد در مورد دو واژه «تاپيك» و «موضوع» در استاندارد تاپيكمپ است. واژه «تاپيك» تفاوتي مهم و در عين حال بسيار ظريف با واژه «موضوع» دارد. بايد توجه داشت كه واژه «موضوع» به چيزهايي اشاره دارد كه در دنياي واقعي يا خارجي موجوديت دارند، درحالي كه واژه «تاپيك» فقط در درون استاندارد تاپيكمپ معنا پيدا ميكند و در حقيقت به عنوان نماينده، يا جانشين براي نشان دادن موضوعات در اين استاندارد، بهكار ميرود و يك نام قراردادي است. به عبارتي تاپيك در استاندارد تاپيكمپ، همان سايه «موضوع» است. در متن استاندارد تاپيكمپ نيز آمده است كه «قلب نامرئي هر پيوند تاپيك را «موضوع» ميسازد كه نويسنده در هنگام ساخت استاندارد در ذهن خود دارد...»
با اين حال، رابطهاي يك به يك[19] بين تاپيكها و موضوعها وجود دارد، به اين معنا كه هر تاپيك نشاندهنده يك موضوع منفرد است و هر موضوع بهوسيله يك تاپيك منفرد نشان داده ميشود. مثلاً در متن يك كتاب ادبي، تاپيكها ممكن است نشاندهنده موضوعات «گلستان»، «سعدي»، «شيراز»، «ايران» و... باشند، يعني تاپيك ميتواند بهجاي هر چيزي كه در آن متن ادبي ممكن است مدخلي داشته باشد، قرار گيرد. نمودار 3 تصوير تاپيكها را نشان ميدهد.
نمودار3 تاپيكها (دايرههاي توپر) موضوعات (ايران،گلستان، و...) را نشان ميدهند
6-1-1. نوع تاپيك: تاپيكها برطبق نوع خود، قابل مقولهبندي هستند. اين ويژگي، تفكيك نوع تاپيكها برابر با ويژگي مقولهبندي در نمايههاي چندگانه در يك كتاب ميباشد (مثل نمايه نامها، نمايه آثار، نمايه مكانها، و...). بنابراين براساس مثال قبل «سعدي» يك تاپيك از نوع «نويسنده»، «گلستان» يك تاپيك از نوع «كتاب»، «ايران» يك تاپيك از نوع «كشور»، و «شيراز» يك تاپيك از نوع «شهر» ميباشد. به عبارتي، رابطه بين يك تاپيك و نوع آن، يك رابطه مصداق - نوع[20] است. البته آنچه كه فرد به عنوان تاپيك در هر كاربرد ويژه انتخاب مينمايد، برطبق نيازهاي كاربردي، ماهيت اطلاعات، و نوع استفاده از تاپيكمپ، ممكن است متفاوت باشد.
مثلاً: در يك اصطلاحنامه، تاپيكها نشانگر اصطلاحات، معاني و دامنهها هستند؛ در مستندات نرمافزاري تاپيكها ممكن است نقشها، متغيرها، اشيا و روشها را نشان دهند؛ در نشر حقوقي، قوانين، موارد حقوقي، دادگاهها، مفاهيم و مفسران ميتوانند به عنوان تاپيك فرض شوند؛ در مستندات فني، تاپيكها ميتوانند به جاي اجزا، تهيهكنندگان، رويهها، شرايط خطا، و... بنشينند.
نوع تاپيكها، خود در استاندارد تاپيكمپ به عنوان تاپيك درنظر گرفته ميشوند؛ يعني ميتوان «شهر»، «كشور» و «نويسنده» را كه در اين مثال تعيينكننده نوع تاپيكهاي مربوط بودند در جاي خود، تاپيك تصور نمود. در اين صورت، با استفاده از مدل تاپيكمپ ميتوان درباره آنها اطلاعات زيادي ارائه كرد. نمودار 4 نوعبندي تاپيكهاي نمودار 3 را نشان ميدهد.
نمودار4 نوعبندي تاپيكها به صورت ستاره، مربع، دايره توپر
تاپيكها داراي سه خصيصه هستند كه عبارتاند از: نام، وقوع، و نقش در روابط.
6-1-2. نام تاپيك: در حالت عادي همه تاپيكها نامهاي مشخص و روشني دارند. و اين نامها باعث ميشوند درباره تاپيكها راحتتر صحبت كرد. با اين حال، تاپيكها هميشه داراي نام مشخصي نيستند، مثلاً يك ارجاع ساده «نگاه كنيد به صفحه 97» پيوندي براي يك تاپيك ميباشد كه هيچ نام مشخصي ندارد. نامها ممكن است در هر شكل و فرمي (مثل نامهاي رسمي، نامهاي نمادين، القاب، نامهاي خودماني، نامهاي روزانه، اسم رمز ورود و...) در اين استاندارد، ظاهر شوند. استاندارد تاپيكمپ اين ادعا را ندارد كه همه نامها را، در هر شكل يا فرم تحت پوشش در ميآورد. اما به اين نياز اشاره ميكند كه برخي شكلهاي نامها (كه از نظر معناشناسي در سطح جهان داراي اهميت ويژه و شناختهشده هستند) بايد در قالب يك شيوه استاندارد تعريف شوند تا بتوان از آنها در كاربردهاي مختلف استفاده كرد- اگر چه بنا را بر آزادي و انعطاف كامل در تعريف انواع نام كاربرد – خاص، ميگذارد.
استاندارد تاپيكمپ، امكاناتي فراهم ميسازد تا به يك تاپيك منفرد، نامهاي پايه و چندگانه اختصاص يابند و صورتهاي گوناگوني از هر نام پايه، براي استفاده در پردازش متون يا محتواهاي خاص فراهم آيند. مثلاً املاهاي متفاوت نامها، يا نامهاي متفاوتي كه يك تاپيك ممكن است در بين جامعه داشته باشد در استاندارد تاپيكمپ قابل نمايش است. نمودار 5 اين ويژگي نامهاي تاپيك را نشان ميدهد.
نمودار 5 نامها واملاهاي متفاوت نام تاپيكها
از اين قابليت تعيين بيش از يك نام تاپيك، ميتوان در نشان دادن كاربردپذيري نامهاي متفاوت در متون متفاوت يا دامنههاي متفاوت (مثل. زبان، سبك، حوزه، ناحيه جغرافيايي، دوره تاريخي) استفاده كرد. اين امر نشاندهنده محدوديت در نامگذاري تاپيكها[21] است، زيرا هميشه اين امكان وجود ندارد كه دو موضوع دقيقاً يك نام پايه يكسان در دامنه يكسان داشته باشند.
6-2. وقوعها
يك تاپيك با يك يا چند منبع اطلاعاتي كه موضوع تاپيك در آنها رخ داده متصل است يا پيوند دارد، به اين منابع اطلاعاتي «وقوع»هاي تاپيك گفته ميشود. يك وقوع مثلاً عبارت است از يك تككتاب درباره يك تاپيك خاص، يك مقاله در دايرهالمعارف درباره تاپيك، يك تصوير يا نمايش ويديويي، يك جمله، يك ديدگاه در يك متن، يك تفسير (اگر تاپيك، قانون باشد)، يا هر نوع ميزباني كه در آن منبع، اطلاعاتي مرتبط با موضوع تاپيك وجود دارد.
امروزه بيشتر سيستمها براي ساختن نمايههاي دستي از برخي شكلهاي نشانهگذاري تعبيهشده در مدرك استفاده ميكنند. يكي از مزيتهاي استفاده از تاپيكمپ اين است كه براي نمايهسازي، نيازي به لمس خود مدارك نميباشد. نمودار 6 تصويري از وقوعها و تاپيكها را نشان ميدهد.
نمودار6 نمودي از وقوعها، تاپيكها و مدارك
6-3. رابطه
همه ساختها يا اجزايي كه تاكنون مورد بحث قرار گرفتند از خصيصههاي تاپيكها به
عنوان اصل اساسي سازماندهي اطلاعات ميباشند. مفاهيم «تاپيك»، «نوع تاپيك»، «نامها» و «وقوع» اين امكان را فراهم ميسازند كه منابع اطلاعاتي را بتوان برطبق تاپيكها (يا موضوعات تاپيكها) سازماندهي نمود و نمايههايي ساده بهوجود آورد.
با اين حال، يك مسئله جالب، توصيف «روابط» بين تاپيكها است. به همين خاطر استاندارد تاپيك مَپ، ساخت ديگري به نام «رابطه» فراهم ميسازد. ساخت رابطه، در واقع رابطه و پيوند بين دو يا چند تاپيك را نشان ميدهد. مثلاً رابطههاي ميان تاپيكهاي موضوع در گلستان، سعدي، شيراز و ايران، بهصورت خطوط قوسيشكل در نمودار 7 نشان داده شدهاند.
1. كتاب گلستان توسط سعدي نوشته شده است.
2. سعدي در شيراز به دنيا آمده است.
3. شيراز در ايران قرار دارد.
نمودار 7 نمايش رابطه بين تاپيكها با خطوط قوسيشكل
مانند تاپيكها و وقوعها، رابطهها نيز قابل مقولهبندي هستند. نوع رابطههايي كه در مثال قبل ذكر شدند بهوسيله عبارتهاي نوشتهشده، متولد شده، قرار دارد مشخص هستند. همانطور كه در مورد نوع تاپيكها گفته شد، نوع رابطههاي موجود بين تاپيكها نيز ممكن است تاپيك باشند. هر تاپيكي كه در يك رابطه شركت دارد، يك نقش در آن رابطه بازي ميكند كه نقش «رابطه» ناميده ميشود. در مورد رابطه «سعدي در شيراز به دنيا آمده است» سعدي نقش «شخص» و شيراز نقش «مكان» را دارد، يا در جمله ديگر سعدي شخص «نويسنده» و گلستان يك «كتاب» است.
اين قابليت تفكيك نوع رابطهها، قدرت توصيفي تاپيكمپ را تاحدود زيادي افزايش ميدهد و باعث ميشود كه مجموعه تاپيكهايي كه داراي رابطههاي يكسان با هر نوع تاپيك مشخص هستند، با هم در يك گروه قرار بگيرند. اين قابليت از اهميت بالايي برخوردار است، زيرا واسطهاي كاربرپسند و شهودي براي مرور و پيمايش پيكرههاي بزرگ اطلاعاتي فراهم مينمايد.
نكته مهم ديگر در مورد تاپيكمپ اين است كه روابط تاپيكها و ارجاعات متقابل عادي، وقتي كه به صورت فراپيوند ظاهر ميشوند، تفاوت بسياري با هم دارند؛ يعني در يك ارجاع متقابل، دو سر پيوند در درون منابع اطلاعاتي رخ ميدهند (اگرچه ممكن است خود پيوند در خارج آن نيز رخ دهد)، در حاليكه روابط بين تاپيكها كاملاً مستقل از منابع اطلاعاتي هستند. يعني چه منابع اطلاعاتي وجود داشته باشند يا نداشته باشند، روابط تاپيكها به عنوان وقوعهاي آن تاپيكها درنظر گرفته ميشوند. به عبارت ديگر، تاپيكمپ(ها) به خودي خود داراي ارزش اطلاعاتي هستند بدون توجه به اينكه تاپيكها به منابع اطلاعاتي متصل باشند يا نباشند. يعني دانستن اينكه «سعدي در شيراز به دنيا آمده است»، «كتاب گلستان را سعدي نوشته است» و... در جاي خود داراي ارزش اطلاعاتي، و ارزشمند هستند.
همچنين به علت جدايي بين منابع اطلاعاتي و مدل تاپيكمپ، تاپيكمپهاي مشابه را ميتوان در پيكرههاي اطلاعاتي متفاوت بهكار گرفت، و تاپيكمپهاي متفاوت را نيز در پيكرههاي اطلاعاتي مشابه مورد استفاده قرار دارد. اين ويژگيها در حقيقت از تاپيكمپها يك شبكه معنايي قابل انتقال ميسازند كه قابل كاربرد در پيكرههاي اطلاعاتي مختلف ميباشند.
7. هويت موضوعي، چهريزه[22] و دامنه[23] در استاندارد تاپيكمپبه منظور حصول اطمينان از بازيابي كل دانش مربوط به يك موضوع خاص بوسيله يك تاپيك، هدف تاپيكمپ رسيدن به يك رابطه يكبهيك بين تاپيك و موضوعات مربوط است. با اين حال، گاهي يك موضوع واحد بهوسيله بيش از يك تاپيك نمايش داده ميشود، بويژه وقتي كه دو الگوي تاپيكمپ با هم ادغام ميشوند. در چنين شرايطي ضروري است كه روشهايي را براي تعيين هويتهاي بين دو تاپيك بهظاهر جداازهم، ايجاد نمود. مثلاً، اگر ناشران آثار مرجع از كشورهاي ايران، فرانسه، آلمان تصميم بگيرند تاپيكمپهاي خود را در هم ادغام كنند، بايد روشي وجود داشته باشد كه نشان دهد مثلاً تاپيكهاي «تهران»، «طهران»، «تهراني» همگي به يك موضوع يكسان ارجاع ميدهند. مفهومي كه اين كار را در تاپيكمپ انجام ميدهد «هويت موضوعي»[24] است.
وقتي كه موضوع، يك منبع اطلاعاتي آدرسپذير[25] يا يك موضوع آدرسپذير باشد، هويت آن بهطور مستقيم از طريق آدرس خود آن، مشخص ميشود. با اين حال بيشتر موضوعات (مثل ايران، سعدي، يا مفهوم گلستان) بطور مستقيم آدرسپذير نيستند. اين مشكل با بهكارگيري نشانگرهاي موضوعي يا «توصيفگرهاي موضوعي»[26] در استاندارد ايزو 13250 برطرف ميشود. نشانگر موضوعي[27]، يك نشان يا آدرس مثبت و مشخص را در مورد هويت موضوعي آن منبع فراهم ميكند.
چهريزهها در استاندارد تاپيكمپ سازوكاري را فراهم ميسازند كه بتوان به منابع اطلاعاتي، زوجهاي خصيصه - ارزش[28] اختصاص داد. چهريزهها در حقيقت خصيصههاي منابع اطلاعاتي هستند و ارزشهاي منابع، ارزشهاي چهريزهاي ناميده ميشوند. چهريزهها براي تهيه نوعي ابرداده مورد استفاده قرار ميگيرند و از طريق زبانهاي «اسجيامال» و «ايكسامال» تهيه ميشوند. اين چهريزهها ممكن است شامل خواص زبان، امنيت، كاربردپذيري، سطح كاربر، و... باشند. بنابراين هدف چهريزهها افزودن يك صفت يا خصيصه يا مشخصه به منابع اطلاعاتي است.
مدل تاپيكمپ سه چيز را درباره هر تاپيك خاص فراهم ميكند: نامها، رابطهها، و وقوعها. اين سه نوع اطلاعات در مجموع، خصيصههاي تاپيك ناميده ميشوند. اختصاص اين خصيصهها به تاپيك هميشه درون يك بافت، زمينه يا دامنه مشخص انجام ميشود. با اين حال ممكن است خصيصههاي يك تاپيك براي استفادهكنندگان، مبهم يا مشخص باشد. مثلاً در اين مقاله درباره كتاب گلستان صحبت شد. پس خوانندگان براساس توضيحات موجود در متن، آن را كاملاً خواهند شناخت. اما همين كلمه «گلستان» ممكن است براي يك نانوا مفاهيم ضمني ديگري داشته باشد. اين مسئله در استاندارد تاپيكمپ با مشخص كردن دامنه تاپيكهاي مبهم براساس خواص تاپيك، برطرف ميشود.
البته بايد توجه داشت كه دامنه و چهريزهها با هم تفاوت دارند. دامنه، يك سازوكار فيلترينگ است كه براساس خواص تاپيكها عمل ميكند، و چهريزهها براساس خواص خود منابع اطلاعاتي و در حقيقت نوعي ابرداده براي منابع اطلاعاتي ميباشند. مطالب مربوط به ساختهاي تاپيكمپ از مقاله «پپر» (2002) استخراج شدهاند.
آنچه كه در اين جا درخصوص استاندارد تاپيكمپ آمد، مقدمهاي غير فني است كه به زبان ساده براي آشنايي با اين موضوع انتخاب شده است زيرا بحث تاپيكمَپ بسيار فني، گسترده و نيازمند تحقيق و مطالعه بسيار بيشتر به منظور استفاده در محيطهاي اطلاعاتي است.
8. نتيجهگيريپايه و اساس استاندارد تاپيكمپ به عنوان روشي براي نمايش ساختارهاي دانش، بر نمايههاي سنتي آخر كتابها يا اصطلاحنامهها استوار است. اين امر نشاندهنده ارتباط نزديك دو حوزه علوم كتابداري و حوزه معماري اطلاعات است. بنابراين از رابطه بين تاپيكمپها و فنون كتابداري چنين برميآيد كه ميتوان نمايههاي سنتي، بويژه اصطلاحنامهها را در بستر استاندارد تاپيكمپ پياده ساخت و در محيط پيچيده اطلاعاتي جديد، براي مديريت اطلاعات و دانش بهكار برد.
9. منابع:1. ابرامي، هوشنگ. (1378). شناختي از دانششناسي (علوم كتابداري و دانشرساني). به كوشش رحمتا… فتاحي. تهران: كتابدار.
1. Garshol, M. L. (2004). Metadata? Thesauri? Taxonomies? Topic Maps! Making sense of it all. Journal of information science, 30(4), 378-391.
2. INSPEC Thesaurus. (1999). Stevenage: The Institution of Electrical Engineers.
3. Ontopia: Learn more about topic maps. (n.d.). Retrieved December 8, 2004, from http://www.ontopia.net/topicmaps/learn_more.html
4. Pepper, S., & Rath, H. H. (1999). Topic maps: Introdution and Allegro. In Proceedings of Markup Technologies 99 Conference. GCA, Alexandria, VA. Retrieved December 8, 2004, from http://www.ontopia.net/topicmaps/materials/allegro.pdf
5. Pepper, S. (2002). The TAO of Topic Map. Retrieved December 8, 2004, from http://www.ontopia.net/topicmaps/materials/tao.html
6. Rosenfeld, L., & Morville, P. (1998). Information Architecture for the World Wide Web. Sebastopol, CA: O'Reilly.
7. Sowa, J. (1984). Conceptual Structures. Reading Mas: Addison Wesley.
8. Sowa, J. (2000) Knowledge Representation: Logical, Philosophical and Computational Foundations. Pacific Grove, CA: Brooks/Cole.
9. Topic Map.org. (2000). Retrieved December 8, 2004, from www.topicmaps.com
10. Wurman, R. S., & Bradford, P. (Eds.). (1996). Information Architects. Zurich: Graphis Press.
11.Wyllys, R. E. (2000). Information Architecture. Retrieved December 8, 2004, from Graduate School of Library and Information Science at UT-Austin Web site: http://www.gslis.utexas.edu/~l38613dw/readings/InfoArchitecture.html
پينوشتها
1. براي اصطلاح topic map مي توان معادل «نقشه موضوعي يا مفهومي» را بهكار برد. با اين حال نگارنده ترجيح ميدهد بهدليل خاصبودن اصطلاح تاپيكمَپ و جهت درك آسانتر آن، اصطلاح تاپيكمَپ را در متن مقاله بهكار برد.
[2]. Dovenport Group
[3]. Document Type Definition (DTD)
[4]. Hy Time SGML
[5]. topics
[6]. associations
[7]. occurrences
[8]. Topic Map. org
[9]. Ontopia Company
[10]. XML Topic Map
[11]. locators
12. در استاندارد تاپيك مَپ، تاپيك يك نام يا شيء قراردادي است كه براي نشان دادن هر نوع موضوع بهكار مي رود.
[13]. conceptual graphs
[14]. existential graphs
[15]. Charls Sanders Peirce
[16]. semantic networks
[17]. associative networks
[18]. partitioned networks
[19]. one-to-one relationship
[20]. instance-class relation
[21]. topic naming constraint
[22]. facete
[23]. scope
[24]. subject identity
[25]. addressable information source
[26]. subject descriptors
[27]. subject indicator
[28]. property-value pairs