چكيده:
براي توليد يك محصول جديد، دو شيوة اصلي وجود دارد كه عبارتند از: مهندسي مستقيم و مهندسي معكوس. در مهندسي مستقيم هدف، توليد محصولي است كه نياز به آن احساس ميشود و هيچ طرح از قبل آمادهاي از آن محصول وجود ندارد و بايد تمامي فرآيندهاي توليد از پايه آغاز شوند. در مهندسي معكوس هدف، توليد محصولي جديد با استفاده از محصولي است كه پيش از آن توليد شده است. تفاوت مهندسي معكوس با نسخهبرداري از محصولات در اين است كه در مهندسي معكوس، محصولي جديد توليد ميشود و تنها از محصول اوليه به عنوان الگو و براي صرفهجويي در سرمايهها (اعم از مالي، زماني و نيروي انساني) و زمان استفاده ميشود. بر اساس آموزههاي تفكر استعاري، استفاده از روشهاي آزمايش شدة حوزهاي از علوم براي رفع مشكلات حوزه-هاي ديگر، شيوهاي مرسوم و معقول است كه باعث صرفهجويي و افزايش بهرهوري ميشود. در كتابداري و اطلاع-رساني با بسياري از مسائل سروكار داريم كه به مدد راهكارهاي پاسخگرفته در حوزههاي ديگر مانند راهكارهاي مهندسي معكوس، ارائة راهحلهاي جديد و مناسب براي آنها امكانپذير خواهد شد. در اين نوشته، ضمن معرفي و تبيين مهندسي معكوس، به برخي مصاديق و كاربردهاي آن در فعاليتهاي كتابداري و اطلاعرساني اشاره شده است. كاربردهاي مهندسي معكوس در سازماندهي اطلاعات، خدمات مرجع، نرمافزارهاي رايانهاي، پايگاههاي اطلاعاتي و مطالعات رفتار اطلاعيابي توضيح داده شده و مزاياي استفاده از آن نيز تبيين شده است. بهكارگيري مهندسي معكوس در فعاليتهاي كتابداري و اطلاعرساني، به علت استفادة ايدههاي نابِي كه از پيش خلق شده و تركيب و تلفيق آنها، باعث صرفهجويي فراوان در وقت و سرمايهها شده و طرحهاي خلاقانة نويني را پديد ميآورد كه نتيجة آن خدمات بهتر و رضايت استفادهكنندگان از خدمات خواهد بود.
كليدواژهها: مهندسي معكوس، سازماندهي اطلاعات، مهندسي معكوس رايانهاي، خدمات مرجع، تفكر استعاري، رفتار اطلاعيابي
1. مقدمه
به طور كلي دو روش عمده براي توليد يك محصول وجود دارد. يك روش، همان روش معمول است كه در ابتدا نقشه و هدف نهايي كار مشخص است و بر اساس داشتهها دست به توليد زده ميشود. روش دوم، شيوهاي است كه يك محصول آماده در اختيار است و با تجزيه و جداسازي اجزا، به درون و روش ساخت آن محصول پي برده ميشود و بر اين اساس و با استفاده از مشابهسازي به توليد محصولي جديد اقدام ميشود. روش اول كه به مهندسي مستقيم[1] معروف است، زماني به كار ميرود كه تمامي شرايط براي توليد يك محصول اعم از اهداف، سرمايه، نيروي انساني متخصص و دانش لازم به قدر كافي در اختيار باشد. اما در تمامي موارد تمامي شرايط پيشگفته مهيا نيست. از سويي تقاضاهاي زيادي براي استفاده از محصولي خاص وجود دارد كه يا بيپاسخ ميمانند يا آنچه از آن محصول موجود است، پاسخگوي تقاضاها نيست. از سوي ديگر بنا به دلايلي چون عدم دسترسي به دانش لازم براي توليد، نيروي انساني متخصص و سرمايهگذاري مناسب، امكان توليد محصول مورد نظر به صورت طبيعي وجود ندارد. در اين حالت، نمونهاي از محصول آماده مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته و اجزاي به كار رفته و شيوة ساخت آن مورد بررسي قرار ميگيرد. سپس از اطلاعات و تجربيات كسب شده بر اثر مطالعة محصول مورد نظر، به توليد آن محصول اقدام ميشود. اين شيوة اخير را مهندسي غيرمستقيم يا معكوس[2] ميگويند.
روش مهندسي معكوس تأثير فراواني بر رشد صنايع و علوم در كشورهاي مختلف داشته است. كشورهاي در حال توسعه با بهرهگيري از مهندسي معكوس، ابتدا محصولات مورد نياز خود را از روي محصولات توليدشده در كشورهاي پيشرفته نسخهبرداري كردند. سپس با تبحري كه در شيوههاي ساخت و شناخت مواد اولية به كار رفته به دست آوردند، خود به تقويت كيفيت محصول توليد شده پرداخته و محصولاتي حتي با كيفيتتر از محصولات اوليه توليد كردند. يكي از موفقترين توسعههاي صنعتي كه در آغاز با تفكر مهندسي معكوس شكل گرفت، صنايع كشور ژاپن است. اين كشور در ابتدا آنها به نسخهبرداري از محصولات كشورهاي صنعتي پرداخت و به مرور زمان توانست خود را به توليدكنندة صاحب نام آن محصولات تبديل كند و از اين راه منافع زيادي كسب نمايد. الگوي كشور ژاپن و ديگر كشورهايي كه از طريق مهندسي معكوس به موفقيت دست يافتهاند، ميتواند براي كشورهاي ديگر، به خصوص كشورهاي در حال توسعه كه خود زمينه و امكانات توليد دانش و فناوري اصيل و نو را در اختيار ندارند، مفيد و ضروري باشد.
نكتهاي كه پيش از پرداختن به بحثهاي تخصصي مهندسي معكوس بايد مورد توجه قرار گيرد، اشاره به مباني تفكري علمي است كه اين مقاله بر اساس آن شكل گرفته و تكميل شده است. در پژوهشهاي علمي شيوهاي به كار گرفته ميشود كه به تفكر استعاري[3] معروف است. تفكر استعاري يعني «كنار هم گذاشتن موضوعات نامرتبط و توانايي به هم ربط دادن اين مقولات مجزا از طريق تقويت روابط بين آنها». اساس تفكر استعاري بر انتقال دانش از حرفهاي به حرفة ديگر استوار است. يعني ايدة اصلي در حرفهاي كشف شده و در حرفهاي ديگر به كار گرفته شود. اين شيوه كمك ميكند تا با بهرهگيري از فعاليتهاي انجام شده و استفاده از دانش موجود، مانع از اختراع دوبارة چرخ شويم (عابدي 1385؛ Nikolaenko & Vershinina 2004). حري معتقد است، تفكر استعاري در حقيقت، روايت انساني مهندسي معكوس است. يعني آنچه در علوم پايه با عنوان مهندسي معكوس شناخته شده و به كار ميرود در علوم انساني با عنوان تفكر استعاري شناخته شده و به كار گرفته ميشود (حاجيزينالعابديني 1385). بهكارگيري مهندسي معكوس در كتابداري و اطلاعرساني، كه در اين نوشته به آن پرداخته ميشود نيز بر اساس آموزههاي تفكر استعاري صورت ميگيرد. آموزة مورد استفاده از اين تفكر در اين مقاله، اين است كه اگرچه مهندسي معكوس بيشتر در صنايع و توليدات صنعتي كاربرد دارد، اما بسياري از مولفةهاي آن ميتواند در علوم ديگري از جمله كتابداري و اطلاعرساني نيز مورد استفاده قرار گرفته و منافع زيادي توليد نمايد.
كتابخانهها و مراكز اطلاعرساني، هميشه با كمبود سرمايهها (اعم از مادي، زمان و نيروي انساني) مواجهاند. همچنين فعاليتها و فرآيندها بسياري در حوزة كتابداري و اطلاعرساني وجود دارند كه اگر با ديدة مديريت تغيير و بهينهسازي به آنها نگاه شود، امكان تغيير و تحول و بهرهوري بيشتر در آنها وجود دارد. مسألهاي كه اين پژوهش را شكل ميدهد اين است كه چگونه ميتوان الگوهايي را از ساير حوزهها به كار گرفت و فعاليتها و فرآيندهاي كتابداري و اطلاعرساني را به گونهاي بهينهسازي كرد كه بيشترين بازدهي را با كمترين سرماية صرف شده داشته باشند؟ مهندسي معكوس، يكي از الگوهاي رايج و آزمايش شده در اين خصوص است كه اگر به طور كامل نتواند تمامي مسائل را حل كند، اما قادر است راهكارهايي را آشكار سازد كه به رفع مشكلات كمك نمايد.
مطالعة مباني و آشنايي با مفاهيم مهندسي معكوس، كمك ميكند تا در موارد لازم آموزههاي آن را در فعاليتهاي كتابداري و اطلاعرساني به كار گرفته و با استفاده از منابع مالي، زماني و انساني كمتر، به نتايج درخور توجهي دست پيدا كنيم. بنابراين موضوع مهندسي معكوس و شيوههاي آن از حوزة مهندسي گرفته شده و مصاديق و كاربردهاي مترتب بر آن در حوزة كتابداري و اطلاعرساني بررسي خواهد شد.
2. پيشينة پژوهش
براي دستيابي به پيشينههاي مرتبط با اين پژوهش، جستجوهاي بسياري صورت گرفت. جستجوهاي انجام گرفته در پايگاههاي اطلاعاتي داخلي و خارجي، چه به صورت پيوسته و چه غيرپيوسته نتايج اندكي در پي داشت. اغلب پيشينههاي به دست آمده در پايگاههاي تخصصي نيز به كاربردهاي مهندسي معكوس در محيطهاي نرمافزاري اختصاص داشتند. براي نمونه وضعيت پايگاه اطلاعاتي «چكيده مقالات كتابداري و اطلاعرساني (1969-2005)» تشريح ميشود. جستجو در اين پايگاه با عبارت «Reverse Engineering» صورت گرفت و در كل تعداد 21 مقاله بازيابي شد. اين مقالات همه به نرمافزارها و پايگاههاي اطلاعاتي اشاره داشتند و سه موضوع عمده را در بر ميگرفتند كه عبارت بودند از:
1. دستيابي به كدهاي برنامهنويسي يك نرمافزار؛
2. چگونگي استفاده از پايگاههاي اطلاعاتي كه در چارچوب قانون حق مؤلف نيستند، بدون داشتن رمز عبور؛
3. استفاده از مهندسي معكوس در نرمافزارها و حقوق مؤلفين.
تنها پيشينة مرتبط با اين پژوهش كه به مطالعة استفاده از مهندسي معكوس در فعاليتهاي كتابداري و اطلاعرساني پرداخته، مقالهاي است با عنوان «توليد منابع مرجع رايانهاي با بهرهگيري از فنون مهندسي معكوس» (توكليزاده راوري 1382). اين مقاله به دو بخش تقسيم شده است. در ابتدا مباحث گستردهاي در خصوص منابع مرجع مطرح كرده و به مسائلي نظير توسعة نظامهاي مرجع، بازيابي و مسائل نظامهاي مرجع جديد اشاره كرده است. در ادامه مهندسي معكوس معرفي شده و در نهايت به موضوع توليد منابع مرجع با استفاده از مهندسي معكوس پرداخته است.
3. مهندسي معكوس چيست؟
تعاريف مهندسي معكوس به دو دستة اصلي تقسيم ميشوند كه عبارتند از تعاريف عام و تعاريف مهندسي معكوس نرمافزار. مهندسي معكوس نرمافزار، اگرچه در دايرة شمول عامِ مهندسي معكوس ميگنجد اما به دليل نيازهاي فراوان كاربران و كاربردهاي زياد آن در دوران اخير، به عنوان قلمرويي گسترده و بهنسبت مستقل مطرح شده است. تعاريف تخصصي و توضيح اين نوع از مهندسي معكوس در قسمت مربوطه در ادامة اين نوشته ذكر خواهد شد و در اين قسمت به مباحث عام مهندسي معكوس اشاره ميشود.
در دانشنامة آزاد ويكيپديا[4] (2006)، چنين تعريفي از مهندسي معكوس ارائه شده است:
«كشف اصول فناورانة يك محصول يا نظام از طريق مطالعة ساختار، كاركرد يا وظايف آن. در اين عمل بيشتر محصولي مانند يك وسيلة مكانيكي، دستگاهي الكترونيكي يا برنامهاي نرمافزاري، مورد بررسي قرار گرفته و جزئيات عملكرد آن مورد مطالعه قرار ميگيرد. بهطور معمول اين بررسي با اين هدف صورت ميگيرد كه وسيله يا برنامهاي جديد ساخته شود تا عملكردي مشابه محصول اوليه داشته باشد بدون اينكه كپي صِرف آن محصول باشد.»
سرعت تغيير در دنياي مدرن امروز، به طور مداوم فشار براي ارائة طرحهاي جديدتر را بيشتر ميكند. صاحبان صنايع و دستاندركاران توليد، از يك سو با تقاضاي رو به افزايش مشتريان براي محصولات جديدتر و متنوعتر مواجهاند و از سوي ديگر با محدوديت منابع، امكانات و از همه مهمتر زمان و ايدههاي نو رو به رو هستند. مهندسي معكوس به دليل ايجاد ميانبر، به راحتي برخي از محدوديتهاي ذكر شده، به خصوص مهمترين آنها يعني دستيابي به طرحها و ايدههاي نو را از پيش رو بر ميدارد.
مهندسي معكوس با كالا آغاز ميشود و به فرآيند طراحي ميرسد؛ اين مسير مخالف روش توليد[5] است و به همين علت آن را مهندسي معكوس ناميدهاند. به وسيلة اين روش بيشترين اطلاعات ممكن و ايدههاي مختلف طراحي كه براي توليد يك كالا لازم است به دست ميآيد. از اين طريق، هم ميتوان كالا را دوباره توليد كرد و هم ميتوان از ايدههاي مفيد آن براي توليد كالاهاي جديد بهره برد. اجراي اين روش، متكي به وجود نمونههايي از محصول است كه مبناي كار پژوهشهاي بعدي قرار ميگيرد. در اين روش، براي دستيابي به دانش فني، به برونآوري اطلاعات فني از طريق تجزية محصول ميپردازند كه بهاصطلاح «اكتشاف دانش فني» ناميده ميشود. در اين فرآيند كارشناسان مربوطه، مشخصات، هدف و شرايط طراحي محصول را در نظر گرفته و سعي در ساخت و توليد محصول طبق استانداردهاي ملي و رايج خود دارند. نقاط مجهول و ناشناختة فرآيند را نيز، بدون اينكه از ابتدا درگير جزئيات فني ايجاد و طراحي محصول شده باشند، با بررسيهاي كارشناسي و مطالعه پوشش ميدهند. شايد بتوان از مهندسي معكوس به عنوان نسخهبرداري آگاهانه از يك محصول نام برد (مهندسي معكوس چيست؟، 1384ب).
دشوارترين بخش در فرآيند توليد، قسمت پژوهش و مطالعه براي دستيابي به دانش نظري و عملي توليد است. بخش اجرايي اگر چه نقش مهمي دارد اما به منزلة روبنايي است كه بر روي دانش نظري بنا نهاده ميشود. براي توليد يك محصول، مدت زمان زيادي طول ميكشد تا متخصصين علوم مختلف پس از مطالعة فراوان و كنترل همة عوامل مداخلهگر به دانش و تجربة كافي دست يافته و محصولي با كيفيت را به بازار عرضه كنند. اغلب كشورها توانايي لازم براي انجام چنين بررسيهايي را ندارند. اما با استفاده از مهندسي معكوس، با سرعت بالا و هزينه و زمان كمتر، قادر هستند محصولاتي مشابه توليد كنند. اين روشي است كه بسياري از كشورهاي توسعه يافته كنوني نظير ژاپن و چين به كار گرفته و به موفقيتهاي چشمگير صنعتي نيز دست يافتهاند. اگر سابقة صنعت و چگونگي رشد آن را در كشورهاي جنوب شرقي آسيا مطالعه كنيم، به اين نتيجه خواهيم رسيد كه در كمتر مواردي اين كشورها داراي ابداعات فناورانه بودهاند و بيشتر، كشورهاي غربي (امريكا و اروپا) در اين زمينه به عنوان پيشرو شناخته شدهاند (مهندسي معكوس چيست؟، 1385).
نكتة جالب اين است كه، مهندسي معكوس حتي توسط سازندگان اصلي نيز ممكن است به كار گرفته شود. زيرا به دلايل متعدد، نقشههاي مهندسي اوليه با ابعاد واقعي قطعات (به ويژه زماني كه قطعات سالها پيش طراحي و ساخته و به دفعات مكرر اصلاح شده باشند) مطابقت ندارد. براي مثال، بخش ميكروسوئيچ شركت «هانيوِل»[6]، براي نشان دادن چنين نقشههايي با ابعاد واقعي قطعات و كشف اصول طراحي و مقاومت[7] قطعات، از مهندسي معكوس استفاده ميكند. متخصصان اين شركت ميگويند روش مهندسي معكوس و استفاده از ابزار مرتبط، زمان لازم براي تعمير و بازسازي ابزارآلات، قالبها و تجهيزات صنعتي فرسوده را به نحو مؤثري كم ميكند و معتقدند مهندسي معكوس زمان اصلاح را به نصف كاهش ميدهد (معماري 1384؛ مهندسي معكوس چيست؟، 1385؛ محمدي عليآبادي 1379).
ويژگي اصلي مهندسي معكوس، يعني فرآيند كشف دلايل رخ دادن اتفاقات يا روند توليد محصولات، باعث شده است كه اين روش كاربردهاي زيادي در زندگي امروزي انسان پيدا كند (Sokovic & Kopac 2005).
يافتههاي علمي و دستاوردهاي مبتني بر فناوري كه ضرورت امروز زندگي بشر هستند به راحتي قابل حصول نبوده و دستيابي به آنها تابع شرايط و امكانات خاصي است. هر كشوري با توجه به ساختار عمومي و شرايط علمي و صنعتي خود، براي دستيابي به فناوريهاي نوين شيوهاي را انتخاب كرده و به كار ميبندد. اين شيوهها انواع متنوعي چون: خطمشي تحقيق تا توليد، خطمشي انتقال و بوميسازي فناوري، خطمشي خريد كارخانه، خطمشي خريد كالا و فناوري مورد نظر و در نهايت خطمشي مهندسي معكوس را در بر ميگيرند (مهندسي معكوس، 1384). از بين خطمشيهاي ذكر شده، يكي از راهحلهاي اساسي براي رويارويي با چالش توليد محصولات، بهرهگيري از شيوة مهندسي معكوس بوده است. مهندسي معكوس كمك كرده است تا با وجود كمبود شرايط لازم و كافي براي توليد محصولات مورد نياز يك جامعه، امكان توليد آنها فراهم آيد.
انگيزهها و دلايلي كه باعث اقدام به مهندسي معكوس ميشود نيز متفاوت است. گومولكيوئيز و ويليامسون[8] (1996) بخشي از انگيزههاي فردي خود و همكاران را براي اقدام به مهندسي معكوس مواردي چون فراگيري شخصي، شناسايي نقايص توليدات ديگر و يافتن راههاي رفع آنها، قابل انطباق ساختن توليدات خود با توليدات ديگر (قابليت كار كردن با توليدات ديگر) و برخي انگيزههاي ديگر بيان ميكنند.
4. كاربردهاي مهندسي معكوس در علوم مختلف
مهندسي معكوس و آموزههاي آن به اشكال گوناگون در زندگي انسان نقش داشته و مورد استفاده قرار ميگيرند. هر فرآيندي كه به كشف اجزا و ريشة يك موضوع ختم شود، فنون مهندسي معكوس را با خود به همراه دارد. به اين معنا كه در عوض حركت طبيعي به جلو، بر عكس حركت كرده و از نتايج يا محصولات موجود، به كشف دلايل يا ريشههاي مسائل پي ميبريم. البته ممكن است متخصصي كه در كار خود از مهندسي معكوس استفاده ميكند، مطلع نباشد كه شيوهاي كه به كار ميبرد مهندسي معكوس است اما در عمل اين شيوه را به كار ميگيرد.
چنانكه ذكر شد، اگر چه بهرهگيري از مهندسي معكوس در فنون مهندسي رواج دارد، اما در علوم مختلف نيز حضور داشته و از آن استفادههاي فراواني ميشود. به منظور روشنتر شدن موضوع، در ادامه تلاش خواهد شد به برخي از مصاديق حضور مهندسي معكوس در علوم مختلف از جمله پزشكي، نانوفناوري[9] و روانشناسي، به عنوان نمونه اشاره مختصري بشود.
4-1. مهندسي معكوس و پزشكي
يكي از كاربردهاي مهندسي معكوس در پزشكي است. معاينة پزشكي و بهطور كلي فرآيندهاي تشخيصي در اين علم، مبتني بر مهندسي معكوس است. وقتي پزشكي يك بيمار را معاينه ميكند و اندامهاي مختلف را مورد بررسي قرار ميدهد و در خصوص نوع تغذية بيمار، سابقه درد يا بيماري و ساير علائم پرس و جو ميكند، در حقيقت فنون مهندسي معكوس را به كار ميگيرد. اگر بيماري را يك محصول فرض كنيم كه حاصل مجموعهاي از عوامل يا شرايط مختلف است، پزشك تلاش ميكند تا به شيوههاي تشخيصي خود آن را تجزيه و تحليل كرده و به عوامل ايجاد آن دست پيدا كند. اين فرآيند درست مطابق فرآيند مهندسي معكوس است كه از محصول آماده به اجزا و طرح آن محصول دست مييابند.
4-2. مهندسي معكوس و نانوفناوري
فناوري نانو، واژهاي است كلي كه به تمام فناوريهاي پيشرفته در عرصة كار با مقياس نانو اطلاق ميشود. بهطور معمول منظور از مقياس نانو ابعادي در حدود 1 تا 100 نانومتر[10] است. در نانوفناوري، مواد را تجزيه ميكنند تا به ذرات تشكيلدهندة آنها دست پيدا كنند (سهيلي 1385). پس از شناسايي و دستيابي به عناصر تشكيل دهندة يك ماده، به مهندسي مجدد[11] براي توليد محصول جديد اقدام ميشود. به اين معنا كه مبتني بر نياز موجود براي توليد محصولي جديد با كيفيت متفاوت، ذرات به دست آمده با هم تركيب شده و از اين طريق محصولاتي توليد ميشود كه ممكن است هيچ ارتباطي با محصول اوليه، كه ذرات به دست آمده حاصل از تجزيه آن است، نداشته باشند. براي نمونه از تجزيه مولكولهاي پنير، شيشههاي نشكن توليد ميشود. در تمامي فعاليتهاي نانوفناوري، حضور مهندسي معكوس احساس ميشود. زيرا براي دستيابي به مواد اوليهاي كه در اين فناوري مورد استفاده قرار ميگيرد، ضروري است كه موادي تجزيه شوند و اجزاي سازندة آنها شناسايي و مورد استفاده قرار گيرد.
4-3. مهندسي معكوس و روانشناسي
يكي ديگر از حوزههايي كه در آن از مهندسي معكوس استفاده ميشود، روانشناسي است. در روانشناسي براي رفع بسياري از اختلالات روحي و رواني از شيوهاي به نام روانكاوي استفاده ميشود. در روانكاوي تلاش ميشود فرد را تشويق كنند تا آنچه در ارتباط با مشكل خود از گذشته در خاطر دارد را، به ياد آورد. براي دستيابي به نتايج بهتر، با استفاده از پرسشها يا شيوههاي تشخيصي تخصصي، بيمار را تشويق ميكنند تا زواياي پنهان ذهنش را بكاود و آنچه را به ياد ميآورد، بازگو كند. آنچه را نيز كه ممكن است بيمار به ياد نياورد با استفاده از روشهاي خاص، از ذهن او بيرون ميكشند. در روانكاوي نيز هدف، بررسي و تجزية رفتارها و عمليات ذهني است تا از اين طريق به ريشة يك مشكل روحي و رواني پي برند. پس از شناسايي تمامي اجزاي رواني يك بيمار، روانشناس ميكوشد تا رفتار فرد را بدون حضور عامل يا عوامل مخرب، دوبارهسازي كند. در واقع با تجزية عوامل و استفادة مجدد از همان عوامل و حذف عوامل ناسالم، به مهندسي مجدد رفتار يا شخصيت يك فرد پرداخته ميشود (ليل1997، 210-212).
تفاوت مهندسي معكوس در حوزة مهندسي با ساير حوزهها در مراحل بعد از مهندسي معكوس است. در مهندسي، به اين دليل به مهندسي معكوس ميپردازند كه بعد از آشنايي و تسلط بر اجزاي تشكيل دهندة يك محصول، با استفاده از مهندسي مستقيم و مهندسي مجدد، به توليد دوبارة آن محصول بپردازند. اما در علومي مانند پزشكي، روانشناسي، فلسفه و غيره تنها از فرآيند تجزيه و تشخيص آن استفاده ميشود. به اين معنا كه يك پزشك براي ايجاد دوبارة يك بيماري به معاينه اقدام نميكند. بلكه براي شناسايي اجزا و عوامل ايجادكننده، از مهندسي معكوس استفاده كرده و پس از رفع آن عامل، در حقيقت اندام را بازسازي و سالمسازي مينمايد.
5. روشها و فرآيندهاي مهندسي معكوس
مهندسي معكوس به عنوان يكي از روشهاي اساسي در دسترسي به فناوري، بر حسب اينكه براي دسترسي به فناوري از چه الگو يا چه ميزان اطلاعات و مدارك استفاده نمايد، به روشهاي فرعي ديگري قابل تفكيك است. به عبارت ديگر، بر حسب اينكه گروه مهندسي معكوس به چه ميزان دانش فني براي ايجاد يك محصول نيازمند باشد، ميتوان تقسيمبندي زير را براي روشهاي مهندسي معكوس ارائه كرد:
5-1. بيونيك[12]
يعني اينكه براي ايجاد يك فناوري از طبيعت الهام گرفته شود. به عبارت ديگر هنر به كار گرفتن دانش نظامهاي زنده براي حل مسائل فني است. بيونيك علم ساختارهايي است كه شالودة آنها نظامهاي زندهاند يا خصوصيات نظامهاي زنده را دارند، يا به آنها ميمانند.
5-2. تكتونيك[13]
اين شيوه معروفترين شيوة مهندسي معكوس است و به معناي ايجاد محصولي جديد از روي يك نمونه از محصول موجود است. در اين روش يك محصول كامل و موجود تجزيه ميشود تا اجزا و شيوة ساخت آن شناسايي شود. پس از شناسايي، نسخة جديد يا كپيشدهاي از محصول اولية ارائه ميشود
5-3. انتقال فناوري:
در اين نوع از مهندسي معكوس، يك فناوري با تمامي متعلقات آن شناسايي شده و منتقل ميشود. اين شيوه، كه در سطح كلان كاربرد دارد، به ايجاد زيرساخت لازم براي بهكارگيري يك فناوري خاص از طريق مهندسي معكوس اختصاص دارد. بهطور معمول در اين روش، از طريق عقد قرارداد مستقيم با توليدكنندة يك محصول يا با واسطههاي ديگر، تلاش ميشود فناوري خاصي كه موجب توليد محصولات زيادي ميگردد، شناسايي شده و پس از انتقال مورد استفاده قرار گيرد.
5-4. كارخانة توليدي:
در مواردي كه لازم است محصولي توليد شود و آن محصول توسط روشهاي مهندسي معكوس شناسايي و آماده توليد است، بايد امكاناتي تدارك ديده شود كه توليد انبوه آن محصول امكانپذير شود. در اين موارد هنگامي كه امكان دستيابي رسمي به كارخانه توليدكنندة محصول وجود نداشته باشد، با استفاده از شيوههاي مهندسي معكوس افزون بر محصول مورد نظر، به كار مهندسي معكوس بر روي كارخانة سازنده نيز اقدام كرده و در نهايت كارخانة توليد يك محصول شناسايي و پس از طي فرآيندهاي تجزيه و تحليل، از طريق مهندسي مستقيم و مجدد، بازسازي ميشود (غني 1374).
افزون بر روشهاي مهندسي معكوس، بخش مهم ديگري كه در خصوص مهندسي معكوس قابل اشاره است، فرآيندها و مراحل آن است. براي اينكه يك محصول بر اساس روشهاي مهندسي معكوس مورد تجزيه و تحليل و دوبارهسازي قرار گيرد، بايد مراحل و فرآيندهايي را طي كند كه، بسته به نوع نمونة موجود و هدف از اعمال مهندسي معكوس بر روي آن، ممكن است متفاوت باشند. اما عناوين مهمترين آنها عبارتند از:
§ تجزيه و تحليل عملكردي - اقتصادي
§ تجزيه و تحليل عملكرد و بازتوليد محصول
§ تجزيه و تحليل سختافزاري و نرمافزاري
§ بهبود محصول و تجزيه و تحليل ارزش
§ برنامهريزي فرآيند توليد و تهية ملزومات تضمين كيفيت
§ تهية مستندات نهايي (غني 1374 ؛ مهندسي معكوس چيست؟ 1385).
6. مزاياي روش مهندسي معكوس نسبت به روش مهندسي مستقيم
همانگونه كه ذكر شد، شيوة رايج براي ساخت و توليد محصول را مهندسي مستقيم و رسيدن از محصول آماده به شيوه و اجزاي ساخت آن را مهندسي معكوس مينامند. بين اين دو شيوه، تفاوتهايي وجود دارد كه به برخي از مهمترين آنها اشاره ميشود.
6-1. در روش مهندسي معكوس، محصولي كه قرار است توليد شود، در دسترس است و وجود تنها يك نمونه از محصولي كه قرار است توليد شود، كافي است. يعني جواب مسأله معلوم است ولي راه رسيدن به آن جواب معلوم نيست. اما در روش طراحي مستقيم، در ابتدا هيچ ايده و حتي طرح كلي نسبت به محصول نهايي و اجزاء به كار رفته در آن، وجود ندارد و همگي بايد توسط پژوهشگر و طراح، طراحي شوند.
6-2. در روش مهندسي معكوس، اطمينان بيشتري وجود دارد كه به يك محصول با كيفيت و مناسب دست پيدا كنيم و اين به دو دليل است:
6-2-1. مشخصات نهايي محصول در عمل و در زمان استفادة واقعي، توسط طراحان و سازندگان اوليه تثبيت شده است؛
6-2-2. راه رسيدن به اين محصول با توجه به مشخصات فني بالا بهطور كامل مشخص و هموار شده است.
6-3- با توجه به اينكه در محصولات توليدي، جهت سهولت و كيفيت توليد، قطعات و مجموعههاي استاندارد شده به كار ميرود، در صورت استفاده از مهندسي معكوس، به جاي بررسي و تعيين استانداردها براي اجزاي مختلف، تنها شناخت و طبقهبندي كردن اين استانداردها مورد نياز خواهد بود. در نتيجه سرعت عمل زيادي در اجراي طرح حاصل ميشود (غني 1374).
6-4. دسترسي به روشهاي ساخت و ويژگيهاي قطعات، كاري زمانبر و هزينهبر به شمار ميآيد. دستيابي به كيفيت قطعات توليد شده، هزينهها را بالا ميبرد و براي مقرون به صرفه بودن توليد، تلاش بسياري نياز است. به دليل اينكه در مهندسي معكوس با استفاده از مشخصات واقعي قطعات، نسبت به كشف فرآيندهاي توليد قطعات اقدام ميشود، نياز به پژوهشهاي زمانبر و هزينهبر فراوان در اين زمينه منتفي ميشود و توليد محصولات مقرون به صرفه خواهد شد.
6-5. هر فناوري نويني، نتيجة سالها تكامل و تطبيق با شرايط مختلف است كه اكنون در اختيار ما قرار گرفته است. در مهندسي معكوس، ضمن رفع نقايص محصولات موجود، به توليد محصولي مطابق با نياز مشتريان و منطبق با علم روز اقدام ميشود. بنابراين با سرعت بيشتري ميتواند در بين مشتريان رواج يافته و دغدغههاي بازاريابي كمتري را براي صاحبان محصول در پي داشته باشد.
7. مهندسي معكوس رايانهاي
همانگونه كه پيشتر ذكر شد، با توجه به كاربرد فراوان رايانه در دنياي كنوني، مهندسي معكوس رايانهاي، به عنوان شاخهاي مهم ايجاد شده و كاربردهاي زيادي پيدا كرده است. در كتاب «مقدمهاي بر مهندسي معكوس نرمافزار» (Perri & Oskov 2004) دربارة مهندسي معكوس نرمافزاري چنين آمده است: «منظور از مهندسي معكوس در اين زمينه (نرمافزار) به زبان ساده چنين است كه شما نرمافزاري داريد كه كدهاي منبع[14] آن را براي برخي عملياتي فراتر از آنچه در اختيارتان قرار داده شده، در اختيار نداريد». در تعريف ديگري پرسمن[15] (1997 Qouted in Reverse engineering in certification projects 2003) مهندسي معكوس نرمافزار را چنين تعريف كرده است: «فرآيند تجزية يك برنامة رايانهاي، و دسترسي به كد منبع آن، به منظور ساخت برنامهاي سطح بالاتر. به عبارت ديگر، مهندسي معكوس، فرآيند بهبود طراحي يك برنامه است».
استفادة فراوان از رايانه و برنامههاي رايانهاي در تمامي فعاليتهاي روزمره، طراحي و ايجاد برنامههاي مناسب رايانهاي را به يكي از چالشهاي مهم طراحان اين برنامهها تبديل كرده است. مهندسي معكوس در حوزة نرمافزارها و برنامههاي رايانهاي، بر اساس هدفي كه بر آن مترتب است، دو كاربرد عمده دارد. نخستين كاربرد آن، دستيابي به اصول طراحي و ساخت برنامهاي رايانهاي به منظور بازسازي آن برنامه يا نگارش برنامهاي جديد، با بهرهگيري از برنامة نمونه است. كاربرد ديگر مهندسي معكوس نرمافزاري، كاربردي غيرمستقيم است. به اين معنا كه در حال حاضر بيشتر وسايل زندگي بشر، از وسايل خانگي گرفته تا تجهيزات پيشرفتة فضايي و پزشكي، همه بر مبناي فناوري رايانه كار ميكنند. بنابراين، بسياري اوقات عمل مهندسي معكوس به منظور دستيابي به كدهاي منبع برنامة رايانهاي يك دستگاه يا محصول خاص اتفاق ميافتد. در مورد اخير، مهندسي معكوس نرمافزاري به عنوان جزئي از فرآيند مهندسي معكوس يك محصول به شمار ميآيد. اما در مورد نخست، عمل مهندسي معكوس براي دستيابي به شگردها و جزئيات نگارش و ايجاد يك برنامه، يا بهكارگيري يك زبان برنامهنويسي براي دستيابي به مقاصد خاص اتفاق ميافتد. به عبارت ديگر در كاربرد نخست هدف، برنامه است اما در كاربرد دوم هدف، برنامه رايانهاي به كار رفته در يك محصول است.
گستردگي فعاليتهاي مبتني بر رايانه، باعث توسعة مهندسي معكوس برنامههاي رايانهاي شده است و زيرشاخههاي متنوعي را براي آن ايجاد كرده است. اين نوع مهندسي معكوس را ميتوان به دو گروه اصلي بهنام «روشهاي جعبه سفيد» و «روشهاي جعبه سياه» تقسيم كرد. در روشهاي جعبه سفيد، روالها و منطق كاري يا تجاري با استفاده از روشهاي دقيق تجزيه و تحليل، از داخل كد برنامهها استخراج ميشوند. اين روشها نيز خود به دو بخش «مهندسي معكوس پايگاه دادهها»[16] و «مهندسي معكوس برنامهها»[17] قابل تقسيم هستند. در حال حاضر دامنه و امكانات روشهاي مهندسي معكوس پايگاه دادهها بهطور كامل شناخته شدهاند و راهحلهاي موجود در اين زمينه كم و بيش به حد بلوغ خود رسيدهاند. در نتيجه هماكنون امكان توليد ابزارهاي خودكار در اين زمينه فراهم شده است. اين موضوع در مورد روشهاي مهندسي معكوس برنامهها صادق نيست. به عبارت ديگر، با وجود پيشرفتهايي كه در زمينه تجزيه و تحليل برنامهها حاصل شده است، هنوز درك مفاهيم نهفته در كد آنها كار سادهاي نيست و دامنه و امكانات اين روشها هنوز به اندازه كافي شناخته شده نيستند و بسياري از مسائل مربوطه، هنوز حل نشده باقي مانده است (عباسيفرد 1384؛ Hainaut 2002, 16 ؛ ضيائي 1385).
8. مهندسي معكوس در كتابداري و اطلاعرساني
همانگونه كه در مباحث قبلي ذكر شد و تا حدودي مشخص گرديد، ميتوان گفت كه مهندسي معكوس، كم و بيش در تمامي فعاليتهاي بشر حضور و نقش دارد. حوزة كتابداري و اطلاعرساني نيز جداي از اين قاعده نيست و ميتوان مصاديقي از مهندسي معكوس را در بخشهايي از آن مطرح كرد. اگر چه به استناد تارنماي (سايت) انجمن كتابداري آمريكا[18] (2005) مهندسي معكوس در مفاهيم كتابداري محور نيست اما نميتوان گفت كه بهطور كامل بيربط و بيگانه است.
در كتابخانه، وقتي ما منبعي را خريداري ميكنيم، در حقيقت محصولي آماده را خريداري كرده و براي استفاده وارد مجموعه كتابخانه ميكنيم. اگر بخواهيم موضوع مهندسي معكوس را در محيط كتابخانه جستجو كنيم و مصاديقي براي آن بيابيم، در ابتدا به نوع خاصي از مهندسي معكوس خواهيم رسيد. به اين معنا كه در مهندسي معكوس يك محصول آماده را گرفته و بر اساس تجزيه و شناخت اجزاي آن محصول، به ساخت مجدد آن ميپردازيم. با اين تفاوت كه اين بار خودمان و حتي با هزينة كمتر و در مواردي با كيفيت برتر آن را ساختهايم. در برخي موارد هم براي ارتقاي كيفيت يا اصلاح اشكالات احتمالي به انجام مهندسي معكوس اقدام ميشود. در اين صورت، پس از جداسازي محصول آماده و پي بردن به ساختار و روش توليد آن، با دستكاري در دستور ساخت يا تغيير مواد اوليه به توليد محصول بهتر يا متناسب با نياز اقدام ميشود.
اما در حوزة كتابداري و اطلاعرساني، ممكن است حاصل عمليات مهندسي معكوس، توليد محصولي جديد نباشد؛ بلكه گاه تنها دستيابي به ريشهها و علل مدنظر است يا گاهي فقط به تجزيه محصول يا عملياتي پرداخته ميشود تا تنها يك جز آن شناسايي شده و به عنوان مادة اوليه، براي فعاليتهاي ديگر به كار گرفته شود.
در ادامه به برخي از كاربردهاي مهندسي معكوس در سازماندهي اطلاعات، بخش مرجع، فعاليتهاي رايانهاي كتابداري و مطالعات رفتار اطلاعيابي اشاره ميشود. لازم به ذكر است كه اين موارد تنها براي آشنايي و روشن شدن اذهان مورد اشاره قرار گرفتهاند و نبايد به معناي تمامي كاربردهاي مهندسي معكوس در كتابداري و اطلاعرساني تلقي شوند. هر كتابداري در حيطة وظايف خود قادر خواهد بود پس از آشنايي با مباني مهندسي معكوس، كاربردهاي فراوان ديگري از آن را شناسايي كرده و به كار گيرد.
9. مهندسي معكوس در سازماندهي اطلاعات
يكي از كاربردهاي مهم مهندسي معكوس در عالم كتابداري و اطلاعرساني، در بخش سازماندهي اطلاعات اتفاق ميافتد. اگر ما يك كتاب، يك لوح فشرده يا حتي يك تارنما را بهعنوان محصولي آماده در نظر بگيريم، بايد ببينيم كه مهندسي معكوس چگونه در مورد آن اتفاق خواهد افتاد[19]. محصول آمادهاي كه در اختيار ما قرار ميگيرد، واجد تمامي خصوصيات يك محصول آماده است كه براي هدفي مشخص تهيه شده است. حال مسألهاي كه با آن رو به رو هستيم اين است كه در يك كتاب (به همان معني عام كه شامل تمامي محملهاي اطلاعاتي است) موضوعات و مقولههاي متفاوتي مطرح ميگردند كه هر بخش آن ممكن است متناسب با نياز كاربري خاص باشد. درست است كه تمامي يك كتاب، كليتي را تشكيل ميدهد كه براي هدفي خاص تهيه شده، اما اين كل از اجزايي تشكيل شده است كه قادرند به تنهايي پاسخگوي نياز كاربران باشند. از سوي ديگر، براي قابل دسترس كردن محتواي اين كتاب ناگزير از بهرهگيري از شيوههاي سازماندهي موجود هستيم. شيوة معمول ساماندادن به منابع در كتابخانهها، روشهاي شناخته شده فهرستنويسي، ردهبندي، نمايهسازي و چكيدهنويسي است.
براي سازماندهي، ابتدا محصول آماده، يعني كتاب را مورد تجزيه و تحليل قرار ميدهند. از آنجاييكه هر اثر توليدشده به صورت انتزاعي قابل ارزشگذاري نيست و در كنار ساير آثار مشابه و در مقايسه با آنها ميتوان موضع آن را تشخيص داد، كتابخانه ناگزير است آن را در مقولهاي مناسب و در جوار ديگر توليدات مشابه قرار دهد (حري 1383). در اين تجزيه و تحليل به بررسي تمام ابعاد، جنبهها و ويژگيهاي يك اثر پرداخته ميشود كه دو بخش اصلي دارد. بخش نخست كه به توصيف اثر ميپردازد و در حال حاضر موضوع بحث ما نيست. بخش دوم، كه به مراتب مهمتر است، به درون اثر و محتويات آن توجه دارد كه در اين نوشته بيشتر مد نظر است. كتابخانه بر آن است كه محل مناسب دانش بروزيافته را با توجه به نوع مباحث، شيوة ارائه، محمل و مجراي خاصي كه برگزيده است و نيز نظامي كه از پيش، جهت ساماندهي دانش براي خود تعريف كرده است، تعيين كند (حري 1383).
در فهرستنويسي تحليلي، محتواي اثر زير ذرهبين قرار ميگيرد و به ابعاد و اجزاي آن توجه ميشود. پس از بررسي و به مدد شيوههاي استاندارد و دانش حاصل از تجربه، اجزا و ابعاد محتوايي اثر تشخيص داده شده و تفكيك ميشوند. پس از اينكه اثر به اجزاي مجزا تفكيك شد و مرزي بر اساس ادلة موجود و حدس و گمان براي هر يك از اجزا ترسيم گرديد، بخش بعدي كار آغاز ميشود. همانگونه كه ذكر شد، در اين نوع از مهندسي معكوس، هدف، توليد محصولي مشابه محصول اوليه نيست، بلكه مقصود اين است كه اجزاي تفكيك شده كه از تجزية اثر اصلي به دست آمدهاند به قِسمي مورد استفاده قرار گيرند كه دستيابي به اثر مورد نظر را تسهيل نمايند. حال بايد با مواد اولية به دست آمده از تجزية اثر مورد اشاره، به توليد محصول مورد نظر پرداخت. در حقيقت در عالم كتابداري و اطلاعرساني به گونهاي استعاري تمامي آثار بدون اينكه به ظاهرشان لطمهاي وارد شود، تكه تكه ميشوند و هر تكه در كنار تكههاي همموضوع خود قرار ميگيرد.
توليد محصول جديد در اين بخش از كتابداري و اطلاعرساني بدينگونه است كه اجزاي به دست آمده، با معماري جديد در كنار هم قرار ميگيرند و اثري جديد را به وجود ميآورند. اين اثر جديد با وجود اينكه واجد خصوصيات اثر اصلي است اما شباهت چنداني با آن ندارد. محصول پديد آمده بر اثر اين جرح و تعديل، همان چيزي است كه در علم كتابداري و اطلاعرساني با عنوان «فهرست موضوعي» از آن ياد ميكنيم. در يك فهرست موضوعي كتابخانه، در واقع بخشها و اجزاي جداشده منابع كتابخانه در كنار هم قرار گرفتهاند و هر يك محصولي در موضوع مورد نظر ايجاد كردهاند. براي نمونه در يك كتابخانة فرضي علوم پايه ممكن است كتابهايي وجود داشته باشند كه در تمامي آنها به موضوعاتي چون فيزيك، شيمي، زيستشناسي و رياضيات پرداخته شده باشد. حال بر اساس معيارهاي مهندسي معكوس، هر يك از اين كتابها مورد بررسي قرار گرفته و موضوعات هر يك جدا ميشوند. سپس هر يك از موضوعات به صورت مستقل، به فهرست موضوعي كتابخانه ميپيوندند و محصولي كه همان ردههاي موضوعي فيزيك، شيمي يا رياضيات باشند را تشكيل ميدهند. اين ردههاي موضوعي ايجاد شده، افزون بر اينكه از خود آثار بهدست آمدند و خصوصيات اثر اصلي را با خود دارند، دستيابي به اثر مورد نظر را نيز امكانپذير مينمايند.
محصول خلق شده به اين طريق، به ويژه در محيط كتابخانههاي موجود، هم به لحاظ مفهومي و هم به لحاظ فيزيكي مصداق دارد. يعني اينكه كتابهاي كتابخانه بر اساس اجزاي موضوعي مختلف خود در فهرست موضوعي كتابخانه، در كنار هم قرار گرفته و در قفسههاي كتابخانه نيز بر اساس موضوعات تشكيل دهندة خود در كنار هم قرار ميگيرند (حري 1385).
در ارائة خدمات، كتابخانه تنها به اين بسنده نميكند كه آثار را به همان صورت كه توليدشده و تنها از مجراي توليدكننده به جوينده عرضه نمايد، بلكه كار عمدهاي كه صورت ميگيرد آن است كه نشان دهد در باب هر مبحث يا موضوع چه اطلاعاتي را در كتابخانه ميتوان يافت. ممكن است برخي از آنها هماني باشد كه جوينده در صدد يافتن آن است و برخي ديگر ربطي به خواسته او نداشته باشد. در چنين حالتي، تمامي پارههاي دانش سامانيافته در كتابخانه نقش «داده»هايي را پيدا ميكنند كه ارزشگذاري «اطلاعات» آنها تابع موقعيت، زمان، مكان و مسألة خاص مورد نظر جوينده است. فهرستها، نمايهها و كلية نمادهايي كه خود را معرف محتواي متن ميدانند و زباني كه بر ميگزينند در جهت ايجاد ارتباط ميان نظام ذهني جوينده و نظام محتوايي كتابخانه است، جزو چنين پيشدادههايي محسوب ميشوند. در اينجا ديگر زبان متن تنها مؤلفة ارتباطي تلقي نميشود، بلكه تناسب زبان انتخابشدة كتابخانه با زبان جويندگان محتمل نيز نقش پيدا ميكند (حري 1383).
در بسياري از موارد، بر اساس معيارهاي سازماندهي اطلاعات، شمارهاي يا موضوعي به اثري داده ميشود و مؤلف اثر نيز اطلاع ندارد كاري كه انجام داده در اين شاخة موضوعي، يا ساختار قرار ميگيرد. اما كتابداران با بهرهگيري ناخودآگاه از آموزههاي مهندسي معكوس و استفاده از ابزارهاي تخصصي، نظير سرعنوانهاي موضوعي، اصطلاحنامهها و طرحهاي ردهبندي، قادر هستند كه اين كار را انجام دهند.
مهندسي معكوس در ردهبندي، بهعنوان بخشي از سازماندهي اطلاعات، كاربردهاي اندكي دارد. زيرا عمل مهندسي معكوس در سازماندهي اطلاعات بيشتر در بخشهاي فهرستنويسي و نمايهسازي كه وظيفه تجزيه و تحليل دانش را بر عهده دارند، صورت ميگيرد. در واقع، در ردهبندي با يك محصول آماده و بستهبندي شده كه حاصل فهرستنويسي يا نمايهسازي است سروكار داريم كه بايد جايي را به آن اختصاص دهيم. اين مكانيابي، نياز چنداني به آموزههاي مهندسي معكوس ندارد (حاجيزين العابديني 1385).
10. مهندسي معكوس در خدمات مرجع
وقتي در بخش مرجع كتابخانه پرسشي مطرح ميشود، كتابدار با مصاحبة مرجع، پرسش را تجزيه كرده و بر اساس آن پرسش اوليه سئوالاتي را طرح ميكند كه محصول همان پرسش اوليه هستند. در واقع با اين شيوه يك پرسش كلي كه در ابتدا مطرح شده، به اجزا تبديل ميشود و از اجزاي به دست آمده پرسشي جديد به وجود ميآيد كه به تشخيص موضوع مورد نظر كاربر كمك كرده و روند ارائة خدمات مرجع را تسهيل مينمايد. اين شيوة رسيدن به منظور و مقصود مخاطب، از طريق پرسشهاي مرجع، به گونهاي تداعيكننده شيوههاي تجزيه و تحليل محصول در مهندسي معكوس است.
يكي ديگر از كاربردهاي مهندسي معكوس در بخش مرجع يك كتابخانه، در زمينة توليد منابع مرجع مناسب و مبتني بر نياز استفادهكنندگان است. در حالت معمول، منابعي كه به تشخيص كتابداران و بر اساس معيارهاي كتابداري براي بهرهگيران يك كتابخانه مناسب تشخيص داده ميشوند تهيه و براي ارائة خدمات آماده ميشوند. در اين حالت تمامي كاربران كتابخانه، بايد نيازهاي متفاوت خود را با اتكا به اين منابع كه از پيش تهيه شدهاند، رفع نمايند. اما اگر تفكر مهندسي معكوس حاكم باشد، وضع به گونهاي ديگر تغيير خواهد كرد. به اين معنا كه در اين حالت اعلام نياز اطلاعاتي يك كاربر، خود مبنايي براي سلسلهاي از فعاليتها، كه در نهايت منجر به پاسخگويي نياز اطلاعاتي آن كاربر خاص ميگردد، ميشود.
بازهم بر اساس شيوة متداول فعاليت مرجع در يك كتابخانه، وقتي كاربري نياز اطلاعاتي خاصي را مطرح ميكند، كتابداران به كاوش در منابع موجود ميپردازند تا نياز اطلاعاتي آن كاربر را پاسخ گويند. وضعيت آرماني اين است كه منابع موجود پاسخگوي نياز كاربر باشند. اگر چنين نشود و نياز اطلاعاتي كاربر برآورده نگردد، به جستجو در منابع خارج از كتابخانه ميپردازند تا اطلاعاتي در خصوص چگونگي رفع اين نياز در اختيار كاربر قرار دهند. وضعيت ديگري نيز وجود دارد، بدين صورت كه نه تنها براي رفع نياز اطلاعاتي كاربر مورد نظر در كتابخانه چيزي موجود نيست، بلكه كاوشها نشان ميهد كه هيچ منبعي كه پاسخگوي اين كاربر باشد وجود ندارد. پديد آمدن اين وضعيت دو رويكرد را به دنبال خواهد داشت. رويكرد نخست اين است كه كتابخانه رسالت خود را تمام شده بپندارد و به دليل نبودن منبعي در زمينة مورد نظر، كار را تمام شده به حساب آورد. رويكرد دوم، رويكرد مبتني بر تفكر مهندسي معكوس است. در اين رويكرد كتابخانه و كتابدار خود را موظف ميدانند كه پاسخ كاربر مورد نظر را به هر طريق ممكن به دست آورند. در اين حالت، كتابخانه پيشنهادي مبني بر تهية منبعي كه قادر به رفع نياز اطلاعاتي كاربر مورد نظر باشد را به توليدكنندگان منابع (پژوهشگران و مؤلفين) ارائه مينمايد. با ارائة اين پيشنهاد و تلاش براي تدارك شرايط لازم، در حقيقت منابعي مبتني بر نيازهاي خاص كاربران پديد ميآيد. به اين طريق هم نياز اطلاعاتي كاربر مورد نظر رفع ميشود و هم منبعي كاربردي، كه پاسخگوي نيازهاي كاربران در اين زمينه باشد، به وجود آمده و به مجموعة كتابخانه افزوده ميشود. البته اين شيوه كمي آرماني به شمار ميآيد و مستلزم امكانات و ساز و كارهاي تكميلي زيادي است. اما اگر رويكرد كاربرمدار[20] مبتني بر الگوي شناختي، كه اكنون حاكم بر فعاليتهاي كتابداري و اطلاعرساني جهان است، مدنظر بوده و پياده شود، چنين عملي چندان هم آرماني و دور از واقعيت به شمار نخواهد آمد.
كاربرد ديگر مهندسي معكوس، چنانكه توكليزاده راوري (1382) بيان ميدارد، در توليد منابع مرجع است. به اين صورت كه منابع مرجع موجود مانند دايرةالمعارفها، واژهنامهها، چكيدهنامهها و غيره را با سه عامل كاربران، خدمات و فناوريهاي اطلاعاتي جديد در كنار هم بررسي و مقايسه كنيم. سپس بر اساس مقايسة انجام گرفته و مبتني بر انگارههاي مهندسي معكوس، محصولات مرجع جديدي توليد كنيم كه مطابق با نياز كاربران بوده، با استفاده از فناوريهاي اطلاعاتي نوين تهيه شده باشند و براي ارائه خدمات مرجع، بيشترين امكانات و سهولت را عرضه كنند. در ضمن مشكلات موجود در منابع مرجع فعلي را نيز رفع نمايند.
11. مهندسي معكوس رايانهاي در كتابداري و اطلاعرساني
فعاليتهاي كتابداري و اطلاعرساني به سبب ماهيتي كه دارند، نياز زيادي به استفاده از نرمافزارها و برنامههاي رايانهاي دارند. به همين دليل روشهاي مهندسي معكوس نرمافزاري، در كتابخانهها كاربردهاي فراواني دارند. همانگونه كه در مقدمة اين مقاله نيز ذكر آن رفت، نتايج جستجوها در پايگاه چكيدههاي كتابداري و اطلاعرساني، تعداد 21 پيشينه را شامل ميشد كه تمامي آنها به مقوله مهندسي معكوس رايانهاي اختصاص داشتند. اين نتيجه نشان ميدهد كه در درجة نخست، در حال حاضر، گرايش غالبِ مهندسي معكوس در فعاليتهاي كتابداري واطلاعرساني، به اين موضوع است؛ دوم اينكه اين موضوع، در فعاليتهاي كتابداري و اطلاعرساني جايگاهي مهم دارد.
كاربردهاي مهندسي معكوس نرمافزاري در فعاليتهاي كتابداري و اطلاعرساني با دو هدف اصلي صورت ميگيرند. هدف نخست مبتني بر استفاده از يك نرمافزار يا پايگاه اطلاعاتي است. به اين صورت كه روشهاي نصب، استفاده و بهكارگيري دقيق نرمافزار يا پايگاه اطلاعاتي، مورد بررسي و شناسايي قرار ميگيرد. پس از شناسايي و تسلط بر استفاده از يك نرمافزار، شيوههاي استفاده از آن براي پاسخگويي به نيازهاي متفاوت كاربران يا اشتراك آن برنامه با برنامهها و نرمافزارهاي ديگر، براي برآوردن بهتر نيازهاي كاربران ايجاد ميشود.
هدف دوم، شناسايي ويژگيهاي نرمافزار يا پايگاه اطلاعاتي و بهكارگيري آنها براي پاسخگويي به مراجعهكنندگان مختلف است. در اين شيوه، تمامي دادههاي به دست آمده از فرآيند پاسخگويي به مراجعان ثبت شده و نقاط ضعف موجود شناسايي و مستند ميشوند. سپس اطلاعات حاصل شده از اين طريق تجزيه و تحليل و ساماندهي ميشود. اين اطلاعات به همراه انتظارات كاربران نظام، در اختيار گروه طراح نظام قرار گرفته و براي طراحي و ايجاد يك نظام جديد يا رفع اشكالات نظام موجود مورد استفاده قرار ميگيرد. براي نمونه نرمافزارهاي كتابخانهاي موجود در كتابخانههاي ايران داراي نقايصي هستند كه تنها در هنگام استفاده در كتابخانهها قابل شناسايي هستند. كتابداران با شناسايي اين نقايص و انتقال آنها به طراحان نرمافزارها، امكان رفع آن نقايص و ايجاد نرمافزارهايي با كارآيي بالاتر را به وجود آوردهاند.
12. مهندسي معكوس در مطالعات رفتارهاي اطلاعيابي كاربران
از مهمترين فعاليتهاي جاري كتابخانهها و مراكز اطلاعرساني بازخوردگيري[21] از كاربران است. بازخوردگيري با اين هدف انجام ميگيرد كه ارزيابي مداومي از وضعيت ارائة خدمات وجود داشته باشد. بر اساس بازخوردهاي به دست آمده، نقاط قوت و ضعف خدمات و منابع مجموعه شناسايي شده و براي تقويت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف برنامهريزي لازم صورت ميگيرد. فرآيند بازخوردگيري به نوعي مبتني بر اصول مهندسي معكوس است. تمامي روشهايي كه براي آگاهي از بازخوردهاي كاربران به كار گرفته ميشود چون فرمهاي نظرسنجي، مشاهدة رفتار اطلاعيابي، ارزيابي ميزان رضايتمندي كاربران، تحليل پروندهنگاشتهاي وبي[22] و غيره در روشهاي مهندسي معكوس موجود هستند. نمونهاي در خصوص رفتار اطلاعيابي كاربران در محيط وب اين موضوع را روشنتر ميكند. به اين تعبير كه وقتي رفتارهاي بازيابي اطلاعات كاربر در محيط وب از طريق تحليل پروندهنگاشتهاي وبي مورد رهگيري و مطالعه قرار ميگيرد، در واقع فرآيند تجزيه و تحليل مهندسي معكوس به كار گرفته ميشود. همانگونه كه ذكر شد، در مرحله تحليل نظام مهندسي معكوس، تمامي اجزا و فرآيندهاي يك نظام مورد بررسي دقيق قرار گرفته و ثبت ميشوند تا بر اساس اطلاعات گردآوري شده، شيوة عمل و ساخت نظام مورد بررسي، شناسايي شده و مهندسي مجدد آن و رفع عيوب احتمالي امكانپذير شود.
در مطالعة رفتار اطلاعيابي كاربران هم اتفاق مشابهي ميافتد. يعني اينكه از طريق مطالعة تارنماهاي مراجعه شده توسط كاربر يا كاربران، بهطور غيرمستقيم، علائق، نيازها و زمينههاي كاري آنها شناسايي ميشود. سپس بر اساس وضعيت شناسايي و ثبت شده، تلاش ميشود به ارائة منابع و اطلاعات متناسب با نياز اقدام شود. يا اينكه تلاش ميشود، به رفع موانع موجود يا تجديد ساختار خدماتي كه ارائة ميشود، مبتني بر علائق و رفتارهاي كاربران اقدام شود.
هماكنون، موتورهاي كاوش تجاري مانند گوگل، با استفاده از اين ترفند يعني دنبال كردن جستجوها يا تارنماهاي مراجعه شده توسط كاربران، تلاش ميكنند بستههاي اطلاعاتي يا محيطهاي شخصي مجازي براي كاربران ايجاد كنند. اگر سابقة جستجو و مراجعه به تارنماهاي اينترنتي كاربران را يك محصول توليدشدة آماده فرض كنيم، اين موتورها، با دنبال كردن مرحله به مرحله و جز به جز اين فرآيند، علائق و نيازهاي كاربران را شناسايي كرده و تلاش ميكنند محصولات جديدي عرضه كنند كه قادر به پاسخگويي به نيازهاي كاربران باشد.
13. بحث و نتيجهگيري
نيازهاي زندگي پيچيدة كنوني بشر، ايجاب ميكند كه هر روز محصولات جديدتري براي پاسخگويي به اين نيازهاي رو به رشد توليد شود. توليد محصولات جديد نياز به ايدههاي نو و بكر دارد. خلق ايدههاي نو و بديع، كاري بهنسبت دشوار است. زيرا ايدهاي كه در قالب يك محصول تبلور پيدا ميكند، بايد معيارهاي متفاوتي چون نو و بديع بودن، متناسب با نيازها بودن وكامل بودن را در نظر گرفته و هزينة پائين و مناسبي هم داشته باشد. اين در حالي است كه فعاليتهاي توليدي و بازار، بر اساس رقابت شديد شكل گرفته است و كوچكترين خطايي باعث حذف از عرصة رقابت خواهد شد. در اين شرايط پيچيده و دشوار، دو شيوة اصلي مهندسي براي توليد محصول وجود دارد كه عبارتند از مهندسي مستقيم و مهندسي معكوس. مهندسي مستقيم، شيوهاي است كه در آن محصولي مورد نظر است كه نمونة توليدشدهاي از آن موجود نيست و بايد بر اساس نياز شناخته شده، محصولي مناسب خلق شود. در اين شيوه، تمامي فرآيندها از طراحي، ساخت اجزا و تعيين نوع و ميزان مواد مصرفي گرفته تا توليد محصول نهايي، بايد مورد بررسي و مطالعه قرار گرفته و از پايه ايجاد شوند. اين فرآيند، كاري است بسيار دشوار و زمانبر و به هزينه، ايدههاي نو، سرمايهگذاري مناسب و نيروي انساني متخصص فراواني نياز دارد. شيوه دوم براي توليد محصول، شيوة مهندسي معكوس است. در اين شيوة، هدف ايجاد محصولي جديد بر اساس نمونهاي موجود و آماده است. اين شيوه، به دليل حذف بسياري از فرآيندهاي توليد، از نظر زمان، هزينه و نيروي انساني مقرون به صرفهتر است. چيزي كه در علوم پايه با عنوان مهندسي معكوس شناخته ميشود در علوم انساني با عنوان «تفكر استعاري» از آن ياد ميشود. تفكر استعاري به معناي وامگيري يك روش يا انديشة آزمايش و تائيد شده از حوزهاي، براي حل مسائل حوزهاي، ديگر است. مهمترين دليل بهكارگيري تفكر استعاري و مهندسي معكوس، اين است كه به جاي شروع هر كاري از مقدماتيترين مراحل و به اصطلاح «اختراع دوبارة چرخ»، با استفاده از روشها، مواد و تجربيات موجود، فعاليت را از مراحل بالاتري آغاز كرد. بدين طريق صرفهجويي فراواني در منابع و سرمايهها ميشود كه ميتوان نيروي ذخيره شده از اين راه را صَرف افزودن بر كيفيت محصول يا انديشة مورد نظر يا خلق ايدههاي نو كرد.
همانند ساير حوزههاي علمي، كتابداري و اطلاعرساني نيز به طور مستمر با فرآيند كشف مسأله، رفع اشكال، پژوهش براي پاسخ به مشكلات پيش آمده و جستجوي روشهاي مناسب انجام كارها رو به رو است. اگر چنين مسائلي در حوزههاي ديگر به پاسخهاي مناسبي رسيده باشند و امكان دستيابي به روشهاي حل مسألة آنها هم مهيا باشد، بدون شك عقل سليم حكم ميكند كه به جاي آغاز فرآيندها از مقدماتيترين مراحل، از روشهاي آزمايششده استفاده شود. البته نبايد تصور شود كه پاسخ تمامي مسائل حوزه كتابداري و اطلاعرساني، بدون هيچ كم و كاستي در حوزههاي ديگر وجود داشته و ما فقط بايد آنها را به كار بگيريم. بلكه در بسياري از موارد، مهندسي معكوس براي دست يافتن به ايدهاي كه مشابه آن در گذشته انجام گرفته، مورد استفاده قرار ميگيرد و ممكن است كل فرآيند از قبل موجود نباشد. بنابراين با توجه به اينكه مهندسي معكوس، بسياري از فرآيندهاي تكراري انجام كارها و ارائة خدمات را حذف ميكند، ميتواند بهعنوان روشي با بازدهي بالا در كتابداري و اطلاعرساني مورد استفاده قرار گيرد.
از سوي ديگر خاصيت ميانرشتهاي كتابداري و اطلاعرساني، اين برتري را دارد كه فرصت شناسايي و بهرهگيري از روشهاي مطالعه و آزمايش شده حوزههاي علمي مجاور را ايجاد ميكند. بهرهگيري از روشهاي حل مسأله مبتني بر آموزههاي مهندسي معكوس، كه در ساير رشتهها به پاسخهاي قابل اطميناني ختم شده است، ميتواند پاسخهاي معقول و مطلوبي براي مسائل مشابه در كتابداري و اطلاعرساني با صرف هزينه و زمان كمتر را مهيا كند. بنابراين لازم است تمامي كتابداران و اطلاعرسانان، همواره اين انديشه را در همه فعاليتهاي خود مدنظر داشته باشند. آنها بايد فكر كنند كه ممكن است در ساير حوزههاي علمي براي مسألهاي كه ما امروز با آن مواجه هستيم، راهحلهاي مناسبي كشف يا ابداع شده باشد. كافي است با بهرهگيري از تفكر مهندسي معكوس، آن شيوههاي مرسوم و به نتيجه منتج شدة ساير حوزهها شناسايي شده و متناسب با نياز موجود در عالم كتابداري و اطلاعرساني مورد بهرهبرداري قرار گيرند.
بهرهگيري از راهكارهاي مهندسي معكوس در كتابداري و اطلاعرساني از زاوية ديگري هم قابل توجه بوده و ميتواند نتايج مطلوبي به بار آورد. در بسياري از فعاليتهاي جاري، روشهايي به كار گرفته ميشود كه حاصل سالها تجربه و دانشاندوزي است. اين روشها قادر هستند سطحي از بهرهوري و كارآيي را ايجاد كنند. اما هميشه روشهاي جايگزين بهتري هم وجود دارند كه كمتر مورد توجه قرار ميگيرند. بهطور معمول انسانها به روشهاي متداولي كه به آنها عادت كردهاند، تمايل بيشتري دارند. حال آنكه، تفكر انتقادي و خلاق بر اين اصل تأكيد ميكند كه هميشه راه بهتري براي انجام كارها وجود دارد. اگر مبتني بر روشهاي مهندسي معكوس، فرآيندها و روشهاي جاري كتابداري و اطلاعرساني را به طور مستمر مورد بازبيني قرار دهيم، بهطور حتم به اين نتيجه خواهيم رسيد كه روشهاي جايگزين بهتري براي كارها وجود دارد. براي نمونه، وقتي استفاده از رايانه در همه علوم رواج پيدا كرد، ابتدا براي بهكارگيري آن در خدمات كتابداري و اطلاعرساني مقاومت وجود داشت. پس از آن به كندي در بخشهاي محدودي از كتابخانه چون بخش امانت و سازماندهي مورد استفاده قرار گرفت. اما با بازنگري در روالها و فرآيندهاي كاري، اين نتيجه به دست آمد كه ساير بخشهاي كتابخانه نيز ميتوانند از مزايا و صرفهجوييهاي رايانه بهرمند شوند. اين اتفاق مبتني بر آموزههاي مهندسي معكوس فرآيندها صورت گرفت كه نتايج زيادي هم در پي داشت. اگرچه ممكن است بنيانگذاران آن هيچ گونه آشنايي با مهندسي معكوس نداشتهاند اما عمل آنها منطبق با شيوههاي مهندسي معكوس بوده است. بنابراين اگر تفكر مهندسي معكوس در تمامي فعاليتهاي كتابداري و اطلاعرساني وجود داشته باشد، هر فعاليت جاري از آخرين حلقة فرآيند به دقت مورد بازبيني قرار گرفته و تا ابتداييترين مراحل آن دنبال ميشود. در اين حالت درك كامل و روشني از فرآيند و اشكالات احتمالي و ميزان انطباق آن با هدف به دست ميآيد، كه ميتواند به راهحلهاي دقيق و مناسبي ختم شود.
نكته مهمي كه در انتها بايد به آن اشاره شود اين است كه گرچه مهندسي معكوس داراي مزاياي فراواني است كه به بخشهايي از آنها اشاره شد، اما در برخي موارد با چالشهاي حقوقي و قانوني مواجه است. زيرا بين نسخهبرداري صِرف و مهندسي معكوس مرز ظريفي وجود دارد كه در صورت عدم رعايت آن ممكن است نتايج نامطلوبي حاصل شود. مهندسي معكوس به خودي خود، مشكلي ندارد اما برخي از توليدكنندگان براي دستيابي به سود بيشتر و صرف هزينة كمتر به روشهاي كپيبرداري غيرقانوني از محصولات پرداخته و نام مهندسي معكوس را بر آن ميگذارند. در اين موارد است كه برخي انتقادات به مهندسي معكوس وارد شده و برخي آن را روشي غيراخلاقي ميشمارند. اگر مهندسيمعكوس به صورت علمي و مبتني بر اصول تثبيت شدة آن به كار گرفته شود، نه تنها مشكلي ندارد كه فرآيندي معقول و مورد علاقة صاحبان فكر و انديشه است. زيرا همانگونه كه ذكر شد، دايره و حوزههاي عملكرد اين شيوه بسيار گسترده است و حتي در مواردي خود توليدكنندگان كالا و محصولات نيز براي بهينهسازي محصولات خود از اين روش استفاده ميكنند. بهرهگيري از اين تفكر در حوزة كتابداري و اطلاعرساني نيز بايد با آگاهي همراه باشد تا امكان بهرهگيري از مزاياي آن وجود داشته باشد و به نسخهبرداري كوركورانه بدل نشود.
در انتها اگر بخواهيم به خلاصهاي از كاربردها و مزاياي مهندسي معكوس در كتابداري و اطلاعرساني اشاره كنيم، ميتوانيم به ارائة راهكارهاي نو و بديع وام گرفته از ساير حوزهها براي حل مسائل، مشابهسازي راهكارهاي حل مسأله حوزههاي علمي ديگر در دنياي كتابداري و اطلاعرساني، صرفهجويي در سرمايهها (اعم از بودجه، زمان، نيروي انساني و منابع مادي)، رفع اشكالات احتمالي نظام مورد استفاده از طريق بازنگري در روشهاي انجام كار و رواج تفكر انتقادي و سازندهگرايي در همه فعاليتها و خدمات كتابداري و اطلاعرساني و در نتيجة افزايش كمي و كيفي خدمات اشاره كرد.
14. منابع
ابرامي، هوشنگ 1378. شناختي از دانششناسي (علوم كتابداري و دانشرساني). ويرايش 2، به كوشش رحمتالله فتاحي. تهران: كتابدار.
حري، عباس .1383. مديريت دانش و مديريت اطلاعات در كتابداري. كتاب ماه: كليات7(12): 8-11.
حري، عباس .1385. تقريرات درس ارتباطات و سايبرنتيك. دوره دكتري كتابداري و اطلاعرساني. دانشگاه شهيد چمران اهواز، نيمسال دوم 85-1384.
حاجيزين العابديني، محسن .1385. مصاحبه تلفني با دكتر عباس حري درباره مهندسي معكوس. 10/10/1385.
توكليزاده راوري، محمد .1382. توليد منابع مرجع رايانهاي با بهرهگيري از فنون مهندسي معكوس. در: مجموعه مقالات دومين گردهمايي نقش اطلاعرساني در توسعه فرهنگي با عنوان كتاب و فناوري اطلاعات، 269-279. تهران: خانه كتاب.
رهادوست، فاطمه .1386. فلسفه كتابداري و اطلاعرساني. تهران: كتابدار.
سهيلي، فرامرز .1385. تحليل پيوندهاي وبسايتهاي نانوفنآوري با استفاده از روشهاي عامل تاثيرگذار وب، دستهبندي خوشهاي، ترسيم نقشه دوبعدي. پاياننامه كارشناسي ارشد، دانشگاه شهيد چمران اهواز.
ضيائي، مجيد .1385. تهيه ساختار سيستمهاي پيچيده نرمافزاري با استفاده از مهندسي معكوس.
http://www.farsilinux.org/modules.php?op=modload&name=Sections&file=index&req=printpage&artid=62
(دسترسي در 27/6/1385)
عابدي، يوسف .1385. تفكر استعاري. وبلاگ Metaphorical thinking (تفكر استعاري).
http://metaphoricalthinking.persianblog.com/1385_3_metaphoricalthinking_archive.html. (دسترسي در 12/8/85).
عباسيفرد، محمدرضا .1384. مهندسي معكوس پايگاه دادهها در سيستمهاي سنتي: گزارش پيشرفت پاياننامه كارشناسي ارشد. پاياننامه كارشناسي ارشد، دانشگاه تهران.
.www.ece.ut.ac.ir/dbrg/mls/DBRG_Site/Files/thesis_progress_report_02.doc (دسترسي در 3/8/1385)
غني، عسگر .1374. كاربرد مهندسي معكوس در دسترسي به تكنولوژي محصولات پيچيده. پاياننامه كارشناسي ارشد، دانشگاه تربيتمدرس.
ليل، ليندا . 1997. چكيده روانشناسي. ترجمه مهدي محيالدين بناب و نيسان گاهان. 1384. تهران: نشر دانا.
محمدي عليآبادي، باقر .1379. تدوين فرآيند مهندسي معكوس ساخت پره و ديسك يكپارچه توربين. پاياننامه كارشناسي ارشد، دانشگاه تربيتمدرس.
معماري، حسن .1384. "مهندسي معكوس Reverse Engineering چيست. وبلاگ تمام ناتمام من با تو تمام مي شود.
. [27/6/1385].http://naatamam.blogfa.com/cat-9.aspx (دسترسي در 27/6/1385).
مهندسي معكوس .1384. سايت آفتاب. http://www.aftab.ir/articles/economy_marketing_business/economic_sciense/c2c1118487674p1.php (دسترسي در 30/4/1385)
مهندسي معكوس چيست؟ .1385. ماهنامه انديشه گستر سايپا [نشريه الكترونيكي].
.http://www.andishegostar.com/view_paper.aspx (دسترسي در 27/6/1385)
مهندسي معكوس چيست؟.1384ب. سايت آفتاب.
http://www.aftab.ir/articles/economy_marketing_business/industries/c2 (دسترسي در 8/7/1385).c1148557559_industrial_engineering_p1.php.
American Library Association (ALA) .2005. Reverse engineering.
http://www.ala.org/ala/washoff/oitp/emailtutorials/ucitaa/08.htm. )accessed Oct 31, 2006).
Gomulkiewicz, Robert W., and Mary L. Williamson. 1996. The Problem of Reverse Engineering.
http://www.kaner.com/pdfs/reveng.pdf. ( accessed Sep. 7, 2006).
Hainaut, Jean-Luc. 2002. Introduction to Database Reverse Engineering. Belgium, Namur: LIBD (Laboratory of Database Application Engineering Institute d’Informatique).
http://www.info.fundp.ac.be/~dbm/publication/2002/DBRE-2002.pdf. ( accessed Dec. 26, 2006).
CSA. 2005. LISA: Library and Information Science Abstracts. (CD-ROM). 1969 - 2005.
Nikolaenko, Nikolay N., and Elena A. Vershinina. 2004. Metaphorical and associative thinking in children of different age groups and in patients with childhood autism. Acta Neuropsychologica 2(2): 532-536.
http://www.iephb.ru/02/at5.doc. ( accessed Sep. 7, 2006).
Perry, Mike, and Nasko Oskov. 2004. Introduction to Reverse Engineering Software.
http://www.acm.uiuc.edu/sigmil/RevEng/ch01.html (accessd Nov. 2, 2006).
Pressman, Roger S. 1997. Software Engineering: A Practitioner’s Approach. Certification Authorities Software Team (CAST).
http://www.faa.gov/aircraft/air_cert/design_approvals/air_software/cast/cast_papers/media/cast-18.doc. ( accessed July 24, 2006).
Sokovic, M., and J. Kopac. 2006. RE (reverse engineering) as necessary phase by rapid product development. Journal of Materials Processing Technology175(1-3): 398-403
http://www.freewebs.com/sanayebetsa/reverse%20engineering/1_RE_rapid%20product.pdf. ( accessed Jan 3 , 2007).
Wikipedia. 2006. Reverse Engineering. http://en.wikipedia.org/wiki/Reverse_engineering (accessed Aug. 13, 2006).
پينوشتها
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. Forward engineering
[2]. Reverse engineering
[3]. Metaphorical thinking
[4]. Wikipedia
[5]. Product Definition Statement (PDS)s
[6]. Honywell
[7]. Tolerance
[8]. Gomulkiewicz & Williamson
[9]. Nanotechnology
13. يك نانومتر (nm) برابر يك ميليارديم متر است.
[11]. Re- engineering
[12]. Bionics
[13]. Tectonics
[14]. Source codes
[15]. Pressman
[16]. Database Reverse Engineering (DBRE)
[17]. Procedure reverse engineering (PRE)
[18]. American Library Association (ALA)
25. در اينجا تعريف عام كتاب كه عبارت است از "هر آنچه از معرفت كه به هر شكل مضبوط و مقيد شده باشد" (ابرامي،1378؛ حري، 1383، ص. 11) مد نظر است.
26. در واقع، پژوهشهاي مبتني بر اين رويكرد تعاملي و پويا كه بعدها رويكرد كاربرمدار (يا انسانمدار) ناميده شد، الگوهايي استعاري را پيشنهاد و طراحي كردند كه بازنمون نيازها و مفاهيم ذهني كاربراناند و به منزلة واسط و رابط نظام بازيابي و كاربران، تعامل انسان و ماشين را محقق ميسازند (رهادوست، 1386، ص. 361).
[21]. Feedbacking
[22]. Log file analysis
منبع:پژوهشگاه اطلاعات و مدارك علمي ايران