تاريخ و زمان
جمعه 10 فروردين 1403  
  جستجو
  بازديدها
تعداد بازديد از سايت: 1012017
تعداد بازديد اين بخش: 11018
در امروز: 170
اين بخش امروز: 8

  شعر
شعر در ايران پيش از اسلام(3)

چامه شاه بهرام
اين قطعه در نويد ظهور موعود «مزديسنا» و آمدن شاه بهرام «ورژاوند» است و از آثار زردشتي بعد از اسلام محسوب مي شود كه به اقتضاي چكامه هاي عصر ساساني سروده شده است؛ اين قطعه در آغاز سيزده هجايي بوده است و ظاهراً در آن تحريفاتي رخ داده و قسمتهايي از آن، از انتظام افتاده است. تفاوتي كه اين قطعه با اشعار روزگار ساساني دارد، آن است كه متضمن قافيه است. اينكه چند لخت از آن چامه؛ 

ايمت بوات كذپبكي آيذ اچ هندو كان
كذمت ها ني شه وهرام اچ دوتك كيان
كذ پيل هست هزار اپر سر آن سر هست پيلپان
كذ آر استك در فش دارد پوادويني هو سروان
پيش لشكر برند پوسپاه سرداران
مرتي بسيل اپا يت كردن زيرك تر گمان
كذ شوت برگوپت پوهندو كان
كذ اماچ چي ديت اچ دشت ي تاژيكان
ايرا يوك گروه دين و زار كرد و برفت شاهان شاهيه اماه اچ هيري اويشان 

ترجمه ي آن چنين است:

چنين باد كه پيك آيد از هندوستان
كه آمد آن شاه بهرام از دوده ي كيان
كجا پيل هست هزار و بر سر هر پيل هست پيلبان
كجا آراسته درفش دارد به آيين خسروان
پيشاپيش لشكر برند به همراه سپهسالاران
مردي گسيل بايد كردن زيرك و ترجمان
كه رفته و بگويد به مردم هندوستان
كه ما چه ديديم از دست بيگانگان
با گروهي اندك آيين خود را منتشر كرد و رفت – فرمانروايي ما به سبب ايشان 

تقطيع نخستين لخت آن اين است:

ايمت بوات كذ پيكي آيذ اچ هندوكان 
– – U – – – – – – – – – –


سرود كركوي:
اين قطعه از اشعار شش هجايي است كه در آتشكده ي كركويه در سيستان خوانده مي شده است. در تاريخ سيستان فصلي مشبع درباره ي اين سرود آمده است، و اين سرود ظاهراً به زبان دري گفته شده است نه پهلوي، و آن اين است:

فرخت بادا روشن
خنيده گر شاسپ هوش
همي پر است از جوش
نوش كن مي نوش
دوست بدا گوش
به آفرين نهاده گوش
هميشه نيكي كوش
كه دي گذشت و دوش
شاها، خدا يگانا
به آفرين شاهي 

كه تقطيع نخستين لخت آن چنين است: 

فـ رخت با دا رو شن
U – – – – –


پس از حمله ي تازيان و سقوط پادشاهي ساساني، بي شك ادب فارسي به يكباره تحت تأثير معارف تاريان قرار نگرفت، بلكه همان زبان فارسي كه به روزگار ساسانيان رايج بود، بعد از اسلام نيز تداول خود را حفظ كرد و مردم ري، فارس، همدان، زنگان، اصفهان و آذربايجان به پهلوي سخن مي گفتند و مردم خراسان و ماوراءالنهر به زبان دري تكلم مي نمودند و به زبان خود مي نوشتند و بدان سرود مي سراييدند. آن هم به اوزان هجايي، چنانكه در تاريخ قم، شعري را از زبان كيخسرو آورده كه به وزن هجايي است. در آن تاريخ از زبان كيخسرو اين سخن را نقل كرده اند؛
خدش درمان برم افش بوشا ام
بذش كسخر كرام ماوش در نشانان
شادروان بهار اين شعر را چنين اصلاح نموده اند؛
كذش رژمان برام آفش پووشاام
پذش كسخر كرام سااش در نشانان (نشانم؟)
كه معني ان چنين است:

چون با دشمن رزم را به پايان برم، آب اينجا را بگشايم و آن را كسخر كنم (كشت ور كنم) و درخت و عمارت در آنجا نشانده آباد سازم.
تقطيع لخت اول آن چنين است:
ك ذ ش رژ مان برام آفش پو و شا ام
U – – – U – – – U – –
كه قطعه اي دوازده هجايي است.
شعرهماي چهرآزاد

شعر هماي كه در مجمل التواريخ آمده است، اين است:

بخور بانوي جهان هزار سال نوروز و مهرگان

كه تقطيع آن چنين است:

بـ خور با نو ي جـ ـهان
– – – – – – –

كه در وزن هفت هجايي است و اگر در لخت دوم كلمه ي «سال» را كه گويا زايد است برداريم آن نيز هفت هجايي مي شود.هـ زار ن رو زو مهر گان
U – U – – – – 



شعر يزيدبن مفرغ
يزيد از تازيان بود و با معاويه و پسر او يزيد همعصر بود است، او عبيدالله زياد را هجو گفت و به علت همنشيني با روستاييان اهواز، برخي از سرودهايش به فارسي است و آن اين است:

آ بست و نبيذ است
و عصارات زبيب است
و سميه رو سپيذ است
كه در وزن هشت هجايي است تقطيع نخستين لخت آن چنين است:

آ بـس ت ن بي ذس ت
– – U – – U U

ء ـصا را ت ز بيـ بس ت
U – – U U – – U

س مي يه رو سـ پي ذ س ت
U– – – U – – U


هجو اسدبن عبدالله
طبري مي نويسد، اسدبن عبدالله در سنه ي 106 هجري از سوي خالد كه فرمانرواي عراق بود به حكومت خراسان نامزد شد در سال 108 به سوي ختلان رفت و با «سبل» نام امير ختلان و با خاقان ترك برابر شد، شكست خورد و به بلخ باز آمد. مردم خراسان او را «زاغ» لقب دادند و هجو كردند و كودكان؛ آن هجا را مي خواندند و آن اين است؛

ازختلان آمذيه برو تباه آمذيه
آوار باز آمذيه بيدل فراز آمذيه
كه معني آن چنين است:

ازختلان آمده است، به رو تباه آمده است، آواره بازآمد است، بيدل فراز آمده است.
اين قطعه هشت هجايي است و به سبك اشعار دوره ي ساساني سروده شده است.

تقطيع نخستين بيت آن چنين است:

از خ تلان آ مذي 0 بـ رو تباه آ مذي ه
– U – U – –U U U – U – – U U – U


شعر طاهر ذواليمينين
در تاريخ طبري آمده است كه طاهر ذواليمينين كه به روزگار مدمون حكومت خراسان يافت از آن پس كه نام مأمون را در خراسان از خطبه افكند، شب به خانه رفت و بخفت و بمرد. گويا پيش از خفتن اين جمله را از او شنيده بودند، «در مرگ نيز مردي وايذ.» كه هشت هجايي است و تقطيع آن چنين است:

در مرگ نيز مردي وايذ
U – U – – – – –



شعر ابوالينبغي عباس بن طرخان
ابن خرداد به در «المسالك و الممالك» به اين شاعر كه در خدمت آل برمك مي زيسته است يك شعر نسبت داده است و آن اين است:

سمرقند كندمند بذينت كي افكند
ازشاش ته بهي هميشه ته خهي
كه معني آن اين است:

اي سمرقند خراب و ويران ترا بدين روز كه افكند
تو از شهر چاچ(تاشكند امروز) بهتري و تو هماره خوب و پسنديده اي
گوئيا ابوالينبغي كه شاعري ذواللسانين بوده است، اين سخن را در رثاي شهر جنگ زده ي سمرقند گفته باشد. تقطيع نخستين بيت آن اين است:

سمرقند كندمند ب ذي نت كي افكند
U – – U – U – – – U – –


جمله اشعاري كه برشمرديم و پس از اسلام سروده شده است همگي به وزن هجايي است و همين نكته سبب شده است كه برخي از شعر شناسان معتقد گردند كه «شعر عرب، تكميل شده ي اشعار هشت هجايي و با قافيه اواخر عهد ساساني است.( شعر در ايران، از شادروان بهار)» و يا آنكه «شعر عروضي فارسي از دو مبدأ پديد آمده است: يكي از طريق تكامل قطعه هاي هشت هجايي قافيه دار و تفنن در پيدا كردن وزنهاي مشابه كه دو بيتي، قطعه، مثنوي و غزل را پديد آورده و ديگر از راه تقليد از عرب كه كه شاعران توانسته اند قصييده اي بزرگ و طولاني در مدح اميران را پديد آورند» و برخي معتقد شدند كه «قواعد وزن شعر فارسي كه علم عروض خوانده مي شود، يك باره و به تمامي از عربي اقتباس
شده و تصرفاتي كه دانشمندان ايراني به حسب احتياج در ان روا داشته اند، در اصول آن تغييري ايجاد نكرده است(وزن شعر فارسي، دكتر خانلري)».

استاد همايي را در اين باب عقيدتي ديگر است، ايشان برآنند كه «از اواخر قرن دوم و اوايل قرن سوم هجري به بعد فارسي زبانان، عروض عرب را در اشعار خود تقليد كرده اند وليكن نظر به خصوصيات مميزه اي كه اصل زبان فارسي در مقابل زبان تازي داردو در همه جا با يكديگر نمي توانند همراه باشند، تمام بحور عرب با اصول و زحافاتي كه دارد، در اشعار فارسي نيامده و از اين جهت است كه اشعار پارسي خاصه فهلويات الحان و اوزان مخصوصه و مجملاً عروض تازه اي در مقابل عروض عرب پيدا كرده است(تاريخ ادبيات ايران نوشته ي استاد همايي)».

شناخت شعر- ناصر الدين شاه حسيني 

منبع: تبيان


تعداد بازديد اين صفحه: 173
خانه | بازگشت | ksguest (ksguest)

طراحی، پیاده سازی و اجرا توسط شبکه ملی مدارس ایران ( رشد )

www.roshd.ir Powered By Sigma ITID.