تاريخ و زمان
جمعه 7 ارديبهشت 1403  
  جستجو
  بازديدها
تعداد بازديد از سايت: 1034723
تعداد بازديد اين بخش: 11403
در امروز: 826
اين بخش امروز: 28

  اصطلاحات ادبي
آشنايي با اصطلاحات ادبي9

قافيه
به حروف مشتركي گفته مي شود كه در واژه هاي پاياني ِ قرينه هاي شعر منظوم تكرارمي شود و واژه هايي كه اين حروف مشترك درآن ها آمده است " كلمات قافيه " ناميده مي شود.

اي ساربان آهسته ران كارام جانم مي رود
وآن دل كه با خود داشتم با دلستانم مي رود
من مانده ام مهجور از او بيچاره و رنجور از او
گويي كه نيشي دور از او در استخوانم مي رود
گفتم به نيرنگ و فسون ،پنهان كنم ريش درون
پنهان نمي ماندكه خون بر آستانم مي رود

به واژه ها ي پيش از رديف (مي رود) در پايان مصراع اول و مصراع هاي زوج در شعر بالا بنگريد !
حروف " انم " در پايان همه ي اين واژه ها تكرار شده است. اين حروف مشترك" قافيه" نام دارد و واژه هاي " جانم ،دلستانم ،استخوانم و..." كه اين حروف مشترك درآن ها آمده است، " كلمات قافيه " است.
قافيه افزون بر تأتير موسيقايي، به تنظيم فكر و احساس شاعر كمك مي كند، به شعر استحكام مي بخشد، مصراع ها و بيت ها را جدا مي كند و با تداعي معاني درآفرينش مفاهيم نو و تازه به شاعر كمك مي كند.
در شعر سنتي قافيه اجباري و رديف كه پس از قافيه مي آيد، اختياري است. 



قافيه خطي
قافيه خطي (Eye rhyme) به كلماتي مي‌گويند كه در مقام قافيه، در نوشتن، هم‌قافيه اما در تلفظ متفاوت باشند. اين مورد در شعر فارسي كاربردي ندارد، اما مي‌توان به عنوان مثال كلمات خِرَد و خُرد را ذكر كرد. شايد بتوان اين قافيه را با يكي از انواع عيوب قافيه (اقوا) مشابه دانست. در انگليسي، براي نمونه، كلمات laughter و daughter قافيه‌ي خطي است. 



قافيه دروني
واقع شدن كلمات هم‌قافيه در ميانه‌ي سطور يا مصراع‌هاي شعر را قافيه‌ي دروني گويند. در ادبيات فارسي، به شعري كه داراي قافيه‌ي دروني است، شعر مسجع و مسمط نيز مي‌گويند.
براي مثال:
اي ساربان منزل مكن جز در ديار يار من / تا يك زمان زاري كنم بر ربع و اطلال و دمن
ربع از دلم پر خون كنم، اطلال را جيحون كنم / خاك دمن گل‌گون كنم، از آب چشم خويشتن (معزّي)

مثالي ديگر:
يار مرا، غار مرا، عشق جگرخوار مرا / يار تويي، غار تويي، خواجه نگه‌‌دار مرا (مولوي) 



قافيه مصنوع
در عروض و قافيه اصطلاحي داريم به نام قافيه ي مصنوع و يا قافيه ي معيوب. چنانچه يكي از دو كلمه ي قافيه در تلفظ تغيير كند تا بتواند با قرينه ي خود هم قافيه بشود، آن را قافيه ي مصنوع گويند، مثل دو كلمه ي "سالخورد" و "كرد" در بيت زير:
چه گفت آن سراينده ي سالخورد
چو اندرز انوشيروان ياد كرد
در مثال فوق "سالخورد" به صورت "سالخَرد" تلفظ مي شود.
قافيه ي مصنوع، يكي از عيب هاي قافيه است. 



قالب
شكلي كه قافيه به شعر مي بخشد، " قالب " نام دارد. تفاوت قالب ها با يكديگر ،تفاوت در چگونگي قافيه آن هاست ، زيرا قافيه مي تواند در پايان مصراع فرد يا زوج و يا تنها در پايان هر دو مصراع يك بيت بيايد. اگر نحوه ي تكرار قافيه در دو شعر يكسان باشد، آن گاه تعداد ابيات ، محتوا و وزن است كه تفاوت نوع قالب ها را مشخص خواهد كرد. 



قصه
در يك تقسيم بندي كلي، قصه هاي گذشته را به انواع زير مي توان تقسيم كرد:
1- قصه هايي در فنون و رسوم كشورداري و آيين فرمانروايي، مملكت داري، لشكركشي، بازرگاني، علوم رايج زمان، عدل و سيرت نيكوي پادشاهان و وزيران و اميران، مانند حكايت هاي سياست نامه (سير الملوك) خواجه نظام الملك توسي.
2- قصه هايي در شرح زندگي و كرامات عارفان و بزرگان ديني و مذهبي چون حكايت هاي اسرار التوحيد
3- قصه هايي در توضيح و شرح مفاهيم عرفاني، فلسفي و ديني به وجه تمثيلي يا نمادين (سمبليك) مانند "عقل سرخ" سهروردي و منطق الطير عطار.
4- قصه هايي كه جنبه هاي واقعي و تاريخي و اخلاقي آن ها به هم آميخته است و بيش تر از نظر نثر و شيوه نويسندگي به آن ها توجه مي شود. مانند مقامات حميدي تأليف حميد الدين بلخي و گلستان سعدي.
5- قصه هايي كه جنبه هاي تاريخي دارند و اغلب در ضمن وقايع كتاب هاي تاريخي آمده اند. مانند قصه هاي تاريخ بيهقي تأليف ابوالفضل محمد بيهقي.
6- قصه هايي كه از زبان حيوانات روايت مي شود ماند كليله و دمنه.
7- قصه هايي در زمينه ي تربيت و تعليم. مانند قصه هاي "قابوس نامه" اثر عنصرالمعالي كي كاووس بن اسكندر بن قابوس بن وشمگير.
8- قصه هايي كه بر اساس امثال و حكم فارسي و عربي تنظيم شده اند. مانند جامع التمثيل حبله رودي.
9- قصه هاي عاميانه كه حاوي سرگذشت ها و ماجراهاي شاهان و بازرگانان و مردان و زناني گمنام است. مانند سمك عيار و هزار و يكشب. 



قصيده (چكامه، چامه)
نوعي كلام منظوم است كه بيش از 17بيت دارد. موضوع قصيده عبارت است از مدح، هجو، موعظه، شكايت از روزگار، وصف مجالس بزم و رزم، وصف مناظره قصرها و همانند اين ها و گاهي نيز مسايل فلسفه وحكمت.
ساختمان قصيده چون آن است كه نخستين مصراع بيت نخست، با مصراع دوم همان بيت و مصراع دوم ساير ابيات داراي قافيه است .
بيت آغازين قصيده را مطلع مي گويند و در قصيده هاي دراز ممكن است كه شاعر مطلع ديگري نيز بياورد كه آن را تجديد مطلع مي نامند. برخي از اجزاي تشكيل دهنده ي قصيده عبارت است از: 

تغزّل يا تَشبيب : ( كه به آن ها نسيب نيز مي گويند) مقدمه ي قصيده را گويند . بيش تر شاعران مديحه سرا در آغاز قصيده ي خود چند بيتي درباره ي موضوعات گوناگوني مانند طلوع و غروب خورشيد، وصف بهار، خزان، يك شب پرستاره و غيره مي سرايند و سپس به اصل مدح مي پردازند. اين چند بيت نخستين را كه ربطي به خود مدح ندارد، تغّزل (شعرعاشقانه گفتن )و يا تشبيب (ياد روزگارجواني كردن ) مي نامند.

تخلّص : رابط ي ميان تغزّل و اصل قصيده است .تخلّص (بيت گريز ) پس از مقدمه مي آيد و به معني رهايي از مقدمه و پرداختن به موضوع اصلي است .

اصل قصيده : مقصوداصلي شاعراست با محتوايي چون مدح، رثا، پند و اندرز، عرفان، حكمت و ...
فرخي سيستاني ، عنصري ، منوچهري ، ناصرخسرو ، مسعودسعد ، سنايي ، انوري ، جمال الدين اصفهاني ، خاقاني از قصيده سرايان مشهور به شمار مي آيند. بهار و مهرداد اوستا از گويندگان هم روزگار ما در قصيده هستند. قصيده ي بدون مقدمه را قصيده محدود يا مقتضب نامند، قصيده ي زير ديوان مداين نام دارد و از خاقاني است:
هان، اي دل عبرت بين از ديده عبركن، هان
ايوان مداين را آيينه ي عبرت دان
يك ره ز لب دجله منزل به مداين كن
وز ديده دوم دجله برخاك مداين ران
خود دجله چنان گريد صد دجله ي خون گويي
كز گرمي خونابش آتش چكد از مژگان
از آتش حسرت بين بريان جگر دجله
خود آب شيندستي كاتش كندش بريان
تا سلسله ي ايوان بگسست مداين را
درسلسله شد دجله چون سلسله شد پيچان
ما بارگه داديم، اين رفت ستم برما
بر قصر ستمكاران گويي چه رسد خذلان
بر ديده ي من خندي كاينجا ز چه مي گريد
كوبند بر آن ديده كاينجا نشود گريان
اين هست همان ايوان كز نقش رخ مردم
خاك در او بودي ديوار نگارستان




قصيده بي قاعده
اصطلاح قصيده ي بي قاعده مربوط به ادبيات غرب و رايج ترين شكل قصيده در ادبيات انگلستان است. اين نوع قصيده را ابراهام كالي، شاعر قرن هفدهم رواج داد.
قصيده بي قاعده به پيروي از قصيده هاي "پينداري" به وجود آمدند و مانند آن، از ساختماني پاره پاره تشكيل شده است. اما اين پاره شعرها نظم قصيده هاي پينداري را ندارد به اين معني كه هر پاره شعر به مناسبت تغيير موضوع يا حال و هوا از حيث تعداد و طول سطرها و طرح قافيه الگوي متفاوتي دارد. 


قصيده مقتضب
قصيده اي كه تغزل يا نسيب نداشته باشد و مستقيما به مدح ممدوح بپردازد قصيده مقتضب يا محدود ناميده مي شود. 



قطع (كتاب)
به اندازه طول و عرض كتاب و هر نوع نشريه، قطع گفته مي‌شود. هدف از آن رواج اندازه‌هاي مختلف براي كتاب، به‌منظور استفاده آسان‌تر يا متناسب با نوع كاربرد كتاب است.
در سال‌هاي آغازين پيدايش چاپ، قطع رايج كتاب‌هاي چاپي همانند نسخه‌هاي خطي بود. ولي، به‌تدريج، چاپ‌كنندگان كتاب دريافتند كه استفاده از اندازه‌هاي مختلف در بهبود كار مؤثر خواهد بود. آلدوس مانوتيوس (1449-1515)، چاپگر ساكن ونيز، نخستين كسي بود كه به نقش و اهميت قطع كتاب در ميزان استفاده از آن پي برد. اندازه ابداعي او براي كتاب، هم حمل و نقل آن را آسان مي‌ساخت و هم هزينه‌هاي چاپ را كاهش مي‌داد. قطع مورد استفاده او، قطع وزيري بود كه جانشين قطع سلطاني شد .
امروزه، قطع كتاب نشان‌دهنده تعداد دفعات تاشدن كاغذ در چاپخانه نيز هست كه منجر به تشكيل ورق‌هاي كتاب مي‌شود . به‌طور مثال كاغذ دوورقي با چهار صفحه در قطع رحلي، چهارورقي با هشت صفحه در قطع وزيري، و هشت‌ورقي با شانزده صفحه در قطع رقعي برابر است .
در حال حاضر، رايج‌ترين قطع براي كتاب، در همه جا، قطع وزيري است كه ابعاد آن از 13*20 تا 20*26 سانتي‌متر متغير است. قطع رقعي با ابعاد 15*22 و قطع جيبي با ابعاد 11*5/16سانتيمتر نيز از ديگر قطع‌هاي رايج به شمار مي آيد. معمولا در چاپ كتاب‌هاي هنري و نفيس از قطع رحلي و براي كتاب‌هاي كودكان از قطع خشتي استفاده مي‌شود. بايد توجه داشت ابعاد ذكر شده براي هر قطع تقريبي است و در برخي منابع اندازه‌هاي متفاوتي ارايه شده است.
اندازه طول در اندازه عرض اوراق نسخه است. اندازه قطع كتاب در تمدن اسلامي بسيار متنوع بوده است ولي مهم ترين و معمول ترين اندازه‌هاي قطع كتاب‌ها عبارتند از:

قطع سلطاني (تيموري): اندازه‌اي از قطع كتاب است كه در اواخر عصر مغولان و اوايل عهد تيموريان براي كتاب‌هاي خطي در ايران رواج يافت كه به اين جهت آن را قطع تيموري نيز مي‌گويند. طول و عرض تقريبي آن 40*30 سانتي‌متر است.
قطع رحلي: اين قطع را به اين جهت رحلي مي‌گويند كه هنگام خواندن كتاب قطع رحلي، آن را بر روي چهارپاية چوبي  يعني رحل قرار مي‌داده‌اند. قطع مزبور داراي اندازه‌هاي تقريبي زير است: 

* رحلي كوچك: طول 42، عرض 27 سانتي‌متر.
* رحلي متوسط: طول 50، عرض 30 سانتي‌متر.
* رحلي بزرگ: طول 60، عرض 30 سانتي‌متر. عمومن نسخه‌هاي كتاب‌هايي چون قرآن، مثنوي مولوي، شاهنامه فردوسي كه در مجالس و محافل خوانده مي‌شده ، با اين قطع بوده است.

قطع رقعي: اندازه قطعي است كه در گذشته به طول و عرض تقريبي 19*10 سانتي‌متر بوده است.
قطع وزيري: اين قطع در گذشته داراي سه اندازه كوچك (به طول و عرض تقريبي 21*15)، (متوسط 24*16) و (بزرگ 30*20) بوده است.
قطع خشتي: از كهن‌ترين قطع‌هاي نسخه‌هاي خطي است به طول و عرض همسان و برابر.
قطع بياضي: نسخه‌ايي است كه از جانب طول آن باز و بست مي‌شده و شيرازه‌بندي آن از طرف عرض اوراق بوده كه در ميان نسخه‌نويسان و كتاب‌سازان به بياض شهرت داشته است، قطع بياضي منسوب است و مخصوص به بياض‌ها كه بيش تر كتب ادعيه، زيارات و مجموعه‌هاي ادبي (كه به خواست اشخاص فراهم مي‌آمده) به شكل گفته شده صحافي و جلد مي‌شده است.
قطع بغلي: داراي طول و عرض تقريبي 5*7 سانتي‌متر بوده است.
قطع جانمازي: با اندازه تقريبي طول 12و عرض7سانتي متر.
قطع حمايلي: قطعي بوده است به طول و عرض12*6 سانتي‌متر. وجه تسمية اين قطع به حمايلي، اين است كه نسخه‌هايي را كه در قطع مزبور بوده است به صورت حمايل روي لباس زيرين مي‌آويخته‌اند. 



قطعه
عبارت است از ابياتي متحد در وزن و قافيه در بيان يك انديشه يا شرح يك حكايت و رويداد.
قطعه تنها قالب شعري است كه هم قافيه بودن دو مصراع بيت نخست در آن الزامي نيست و تنها مصراع هاي زوج هم قافيه است، داراي وحدت موضوع و موضوع آن پند و اندرز است . شماره ي ابياتش 2 تا 60 و معمولا 2 تا 20 بيت است. قطعات ناصرخسرو، ابن بمين، سعدي و از معاصران ما پروين اعتصامي و ايرج ميرزا مشهور است.


تعداد بازديد اين صفحه: 210
خانه | بازگشت | ksguest (ksguest)

طراحی، پیاده سازی و اجرا توسط شبکه ملی مدارس ایران ( رشد )

www.roshd.ir Powered By Sigma ITID.