|
|
|
|
|
شمس تبريزي |
گروه : علوم انساني رشته : حكمت تاريخ تولد : 582 خلاصه : شمس الدين محمد بن ملك داد تبريزي از شگرف ترين ستاره هاي آسمان عرفان و ادب فارسي است . شمس به دو دليل اهميت دارد . نخست بدليل اقوالي كه به او منتسب است و دركتاب مستطاب مقالات شمس گرد آمده و ديگر به سبب آنكه ،او بود كه توانست ازمدرس ، فقيه ،واعظ ،سجاده نشين با وقاقونيه يعني مولوي ، عارفي شيفته و شاعر رطلب اللسان بسازد كه زيباترين منظومه عرفاني ايران را بيافريند. تحصيلات رسمي و حرفه اي : شمس از همان آغاز كودكي به فرا گرفتن اصول دين و حقايق دين محمدي (ص) پرداخت. عشق به فراگيري اصول دين و سخنان روح بخش كلام الهي و عشق به سيرت محمدي او رابه مجالس وعظ و خطابه ومحافل ديني و علمي آن زمان كشيدو كام او را سيراب كرد. استادان و مربيان : شيخ ابوبكر تبريزي ، ركن الدين سجاسي ، باباكمال خجندي و شيخ اوحد الدين كرماني،از جمله استادان شمس بودند. وقايع ميانسالي : شمس چون روحي دير آشنا و غريب داشت و سرانجام درقله قاف معرفت و معنويت طلوع نمود. فعاليتهاي آموزشي : شمس در ادبيات فارسي وعربي ودانش هاي متداول زمان خود سر آمد و در طريقت و عرفان ره پويي تمام و به حق رسيده بود. شمس الدين مدتي در ازروم به شغل معلمي پرداخت و تعليم و تربيت كودكان و نوجوانان رابرعهده گرفت ولي دراين شغل ماندگار نشد. ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : شمس كه در پي معرفت و شناخت بيشتر از جهان پيرامون خودبود، سفرهاي بسياري در زمان حيات خود نمود و با بزرگان بسياري به حشر و نشر پرداخت، تا خوشه چين علوم مختلف گردد. شمس از عوام الناس گلايه و انتظار نداشت . آنچه كه جان و روان اورا آزار مي داد رفتار و كردار علماي دين و پيشوايان بي خبر از حقيقت دين بود ه است آرا و گرايشهاي خاص : شمس پيوسته سفر ميكرد و در پي آن بودكه سوخته و قابلي بيابد تا آتش درخرمن او بزند . حكمت ديدار رابه او ارزاني دارد ،چون معتقد بود كه حكمت سرگونه است . گفتار ،كردار ، ديدار . حكمت گفتار عالمان را است و حكمت كردار عابداران است و حكمت ديدار عارفان را است . تااينكه در قونيه ،مولوي را ديده و چنان آتشي در وجود او برافروخت كه آن سجاده نشين را درميانه بازار به سماع و قمار عاشقانه واداشت.
منابـــــــع |
وحيد آخرت دوست ،مجموعه مقالات همايش بزرگداشت شمس تبريزي ،تهران : انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگي .1378،ص7 |
|
|
|